1 بیش از این از ملک هر سالی مرا خردهای از هر کناری آمدی
2 در وثاقم نان خشک و ترهای در میان بودی چو یاری آمدی
3 گه گهی هم باده حاضر میشدی گر ندیمی یا نگاری آمدی
4 نیست در دستم کنون از خشک و تر زآنچه وقتی در کناری آمدی
1 ای اقچه گرد روی کانی ای بی تو حرام زندگانی
2 ای راحت جان و قوت دل ای مایهٔ عیش و کامرانی
3 تا کی باشد عبید بی تو تن داده به عجز و ناتوانی
1 نشستن با نشاط و کامرانی طرب کردن در این کاخ کیانی
2 مبارک باد بر شاه جهانبخش سلیمان دوم جمشید ثانی
3 ابواسحان سلطان جوانبخت که بر خوردار بادا از جوانی
1 حریم قلعهٔ دارالامان که در عالم چو آسمان به بلندیش نیست همتائی
2 به نسبت من و با استری که من دارم به راستی که بلائی است این نه بلائی
1 خدایا دارم از لطف تو امید که ملک عیش من معمور داری
2 بگردانی بلای زهد از من قضای توبه از من دور داری