5 اثر از قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی

1 دمید باد دلاویز و بوی جان آورد نوید کوکبهٔ گل به گلستان آورد

2 رسید موسم نوروز و یمن مقدم او به سوی هر دلی از خرمی نشان آورد

3 شکوفه باز بخندید و لطف خندهٔ او نشاط با دل محزون عاشقان آورد

4 نسیم خسته شد و ناتوان و می‌افتد ز بسکه رخت ریاحین بوستان آورد

1 خدای تا خم این برکشیده ایوان کرد در او نشیمن ناهید تیر و کیوان کرد

2 به دست قدرت چوگان حکم و گوی سپهر میان عرصهٔ میدان صنع گردان کرد

3 نشاند شعلهٔ خورشید در خزانهٔ شب چراغ ماه ز قندیل مهر تابان کرد

4 به دار شش جهت انداخت مهرهٔ ایام محل نامیه در چار طاق ارکان کرد

1 ترکم چو قصد خون دل عاشقان کند ز ابرو و غمزه دست به تیر و کمان کند

2 آرام جان به نرگس ساحر ز ما برد تاراج دل به طرهٔ عنبر فشان کند

3 چون با کمر به راز درآید میان او جاسوس‌وار باز سری در میان کند

4 گه بر گل از بنفشه خطی دلربا کشد گه لاله‌زار سنبل تر سایه‌بان کند

1 جهان خوشست و چمن خرمست و بلبل شاد ببار بادهٔ گلرنگ هرچه بادا باد

2 به شش جهت چو از این هفت چرخ بوقلمون از آنچه هست مقدر نه کم شود نه زیاد

3 به نای و نی نفسی وقت خویشتن خوش دار چو نای و نی چه دهی عمر خویشتن بر باد

4 بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد

1 بنوش باده که فصل بهار می‌آید نوید خرمی از روزگار می‌آید

2 ز ابر قطرهٔ آب حیات می‌بارد ز باد نفخهٔ مشک تتار می‌آید

3 برای رونق بزم معاشران لاله گرفته جام می خوشگوار می‌آید

4 میان باغ به صد لب شکوفه میخندد که سبزه میدمد و گل به بار می‌آید

1 خوش آن نسیم که بوئی ز زلف یار آرد به عاشقی خبر یار غمگسار آرد

2 به سوی بلبل بیدل برد بشارت گل به باغ مژدهٔ ایام نوبهار آرد

3 خوشا کسی که سلامی بدان دیار برد وز آن دیار پیامی بدین دیار آرد

4 اگر نه پیک نسیم بهار رنجه شود عنایتی به سر عاشقان زار آرد

1 نسیم باد سحر عزم بوستان دارد دمید و بازدمش کیمیای جان دارد

2 رسید مژده که سلطان گل به طالع سعد عزیمت چمن و رای گلستان دارد

3 به ناز تکیه زده بر کنار آب روان ز بید مروحه وز سرو سایبان دارد

4 سمن فسانه ز رخسار حور میگوید چمن طراوت نزهتگه جنان دارد

1 باز گل جلوه‌کنان روی به صحرا دارد نوجوان است سر عیش و تماشا دارد

2 خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد

3 آب هر لحظه چو داود زره میسازد باد خاصیت انفاس مسیحا دارد

4 لاله بر طرف چمن رقص کنان پنداری نو عروسیست که پیراهن والا دارد

1 همیشه تا سپر مهر زرفشان باشد غلام سایهٔ چتر خدایگان باشد

2 جهانگشای جوانبخت شیخ ابواسحاق که پادشاه جهانست تا جهان باشد

3 سزد که سر به فلک در نیاورد ز علو کسی که بندهٔ این شاه کامران باشد

4 خدایگانا گردون پیر میخواهد که در حمایت آن دولت جوان باشد

1 تا زمان برقرار خواهد بود تا زمین پایدار خواهد بود

2 پادشاه جهان ابواسحاق در جهان کامکار خواهد بود

3 سپهت را همیشه نصرت و فتح بر یمین و یسار خواهد بود

4 هر امیدی که داری از یزدان ده صد و صد هزار خواهد بود

آثار عبید زاکانی

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.