5 اثر از قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی

1 باز گل جلوه‌کنان روی به صحرا دارد نوجوان است سر عیش و تماشا دارد

2 خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد

3 آب هر لحظه چو داود زره میسازد باد خاصیت انفاس مسیحا دارد

4 لاله بر طرف چمن رقص کنان پنداری نو عروسیست که پیراهن والا دارد

1 ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو خورشید در حمایت پر کلاه تو

2 شاه جهان سکندر ثانی جمال دین ای برتر از شهان جهان دستگاه تو

3 تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید سر بر فراخت پرچم گیسو سیاه تو

4 در دعوی سعادت دنیا و آخرت نزدیک عقل داد و کرم بس گواه تو

1 گوئیا خلد برینست این همایون بارگاه یا حریم کعبه یا فردوس یا ایوان شاه

2 پیشگاه حضرتش گردنکشانرا بوسه جای بر غبار آستانش پادشاهان را جباه

3 چون ستاره در شعاع شمس پنهان میشود چون فروغ شمسه‌هایش بنگرد خورشید ماه

4 گر تفرجگاه جنات نعیمت آرزوست چشم بگشا تا ببینی جنت بی‌اشتباه

1 میرسد نوروز عید و میدهد بوی بهار باد فرخ بر جناب شاه گردون اقتدار

2 قهرمان چار عنصر پادشاه شش جهت آفتاب هفت کشور سایهٔ پروردگار

3 شیخ ابوسحاق سلطان جهان دارای دهر خسرو گیتی ستان جمشید افریدون شعار

4 پادشاهی کاورد زخم سنانش روز رزم دهر را در اضطراب و چرخ را در زینهار

1 گیتی ز یمن عاطفت شاه کامکار خورشید عدل گستر و جمشید روزگار

2 سلطان چار رکن و سلیمان شش جهت دارای هفت کشور و معمار نه حصار

3 گفت آنچنانکه باز برو رشک میبرند جنات عدن هر نفسی صد هزار بار

4 اجرام شد موافق و افلاک مهربان اقبال شد مساعد و ایام سازگار

1 نفخات نسیم عنبر بار میکند باز جلوه در گلزار

2 باز بر باد میدهد دل را شادی پار و عشرت پیرار

3 دست موسی است در طلیعهٔ صبح دم عیسی است در نسیم بهار

4 ناسخ نسخهٔ صحیفهٔ باغ کرد منسوخ طبلهٔ عطار

1 جهان خوشست و چمن خرمست و بلبل شاد ببار بادهٔ گلرنگ هرچه بادا باد

2 به شش جهت چو از این هفت چرخ بوقلمون از آنچه هست مقدر نه کم شود نه زیاد

3 به نای و نی نفسی وقت خویشتن خوش دار چو نای و نی چه دهی عمر خویشتن بر باد

4 بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد

1 ترکم چو قصد خون دل عاشقان کند ز ابرو و غمزه دست به تیر و کمان کند

2 آرام جان به نرگس ساحر ز ما برد تاراج دل به طرهٔ عنبر فشان کند

3 چون با کمر به راز درآید میان او جاسوس‌وار باز سری در میان کند

4 گه بر گل از بنفشه خطی دلربا کشد گه لاله‌زار سنبل تر سایه‌بان کند

1 بیمن طالع فیروز و بخت فرخ فال همای دولت و اقبال میگشاید بال

2 فراز بارگه خواجهٔ زمین و زمان فلک مهابت مه روی آفتاب نوال

3 خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک محیط مرکز دولت سپهر جاه و جلال

4 به قهر حاسد سوز و به لطف مجلس ساز به جود دشمن مال و به رای دشمن مال

1 گذشت روزه و سرما رسید عید و بهار کجاست ساقی ما گو بیا و باده بیار

2 صباح عید بده ساغریکه در رمضان بسوختیم ز تسبیح و زهد و استغفار

3 دمیکه بی می و معشوق و نای میگذرد محاسب خردش در نیاورد به شمار

4 غنیمت است غنیمت شمار و فرصت دان «توانگری و جوانی و عشق و بوی بهار»

آثار عبید زاکانی

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عبید زاکانی شعر مورد نظر پیدا کنید.