1 چون زمین از گلیم گرد آلود سایه گل بر آفتاب اندود
2 شه درین خشت خانهٔ خاکی خشت نمناک شد ز غمناکی
3 راه میجست بر مصالح کار تا ز گل چون برد درشتی خار
4 درجفای جهان نظاره کنان مصلحت را به عدل چاره کنان
1 لعل پیوند این علاقه در کز گهر کرد گوش گیتی پر
2 گفت چون هفت گنبد از می و جام آن صدا باز داد با بهرام
3 عقل در گنبد دماغ سرش داد از ین گنبد روان خبرش
4 کز صنم خانههای گنبد خاک دور شو کز تو دور باد هلاک
1 چون فروزنده شد به عکس و عیار نقد این گنجه خیز رومی کار
2 نام شاهنشهی برو بستم کاب گیرد ز نقش او دستم
3 شاه رومی قبای چینی تاج جزیتش داده چین و روم خراج
4 یافته از ره اصول و فروع بخت ایشوع و رای بختیشوع