1 شکر لله کاین شکسته خامه ام سر ببرد این چامۀ غمنامه ام
2 چشم آندارم که فرزند رسول برنهد این چامه را خط قبول
3 حق پذیرفتن از شبان مهمانیش شیر پیش آوردن از نادانیش
4 من شبان موسیم و بنچامه شیر جای عفو است ایشه پوزش پذیر
1 شد چو از زندان فرعونی ملول یوسف مه پیکر آل رسول
2 گرگ دهر از خون خوبان سیر شد دور گردون نادم از تقصیر شد
3 صبح گاهان خیمه بیرون زد ز شام اختران برج عز و احتشام
4 شد روان آن بانوان سوگوار سوی یثرب با دو چشم اشگبار
1 چون قطار کوفه سوی شام شد طرفه شوری ز ازدحام عام شد
2 شد ز شهر شام برگردون نفیر چون ز احبار یهود اندر قطیر
3 دور گردون بسکه دشمن کام شد ماتم اسلام عید عام شد
4 شد چو در شام اختران برج دین آسمان گفتی فرو شد بر زمین