ما از عمادالدین نسیمی دیوان اشعار فارسی 1
1. ما مظهر ذات کبریاییم
ما جام جم جهان نماییم
...
1. ما مظهر ذات کبریاییم
ما جام جم جهان نماییم
...
1. ای حسن تو دردانه چو ک . . . بنند اعلا
چون نقطه فردی
...
1. ای مطلع خوبی رخ چون ماه تمامت
برخاسته غوغای قیامت ز قیامت
...
1. ای شاه تخت «من عرف »
شد نقد طاعاتم تلف
...
1. هرکس که دید خال و خط و موی و روی تو
آشفته شد چو موی تو بر گرد روی تو
...
1. دانی بیان آنکه اذا الشمس کورت
معنی چه گفته اند بزرگان پارسا
...
1. جرمی که کرده ام اگر آری به روی من
مانند ابر آب شوم در دم از حیا
...
1. توبه کند کسی که به وقت گل از شراب
کی توبه اش قبول کند غافرالذنوب
...
1. آدم به سهو کرد خطایی و سجده کرد
زو درگذشت حق که خداوند عالم است
...
1. شرق و غرب از فتنه یأجوج چون شد پرفساد
تی و میم و واو و ری قد کان جبارا عنید
...
1. ذات آمد اب اسما، اسم آمد ام فعل
شیر از پستان اسما میخورد طفل بشیر
...
1. سر زلفش دو عالم را به یک جو برنمیآرد
بیا ای خواجه! گر هستت سر سودای بازارش
...