گرچه از عمادالدین نسیمی دیوان اشعار فارسی 13
1. گرچه شیطان الرجیم از راه انصافم ببرد
همچنان امید می دارم به رحمان الرحیم
1. گرچه شیطان الرجیم از راه انصافم ببرد
همچنان امید می دارم به رحمان الرحیم
1. خدا را، مصطفی را، مرتضی را
حسن شاه و حسین کربلا را
1. هرکه باید فیض از «من عنده علم الکتاب »
می رسد «السابقون السابقون » او را خطاب
1. بر بساط عشق این شطرنج ذات
سی و دو آمد به بازی کاینات
1. ای «سقاهم ربهم » نام لبت
آب حیوان جرعه جام لبت
1. گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
1. از نسیمت نفخه عیسی دمی است
وز دمش هردم مسیح مریمی است
1. پرده از رخسار خود بردار باز
این حکایت را فرو مگذار باز
1. ای جهان عشق بی رویت حرام
هردم از ما بر رخ و زلفت سلام
1. آفتاب مشرق از مغرب زمین
شد پدید از فضل رب العالمین
1. ای نسیم سحری! غالیه بار آمده ای
مگر از سلسله سنبل یار آمده ای
1. چه مرغ است آن که دارد بیست و یک حرف
نه پر دارد نه پا دارد نه، خود، سر