1 شرق و غرب از فتنه یأجوج چون شد پرفساد تی و میم و واو و ری قد کان جبارا عنید
2 مظهر لطف الهی، هادی انس و ملک آن که مثلش کس ندید و هم نخواهد نیز دید
3 چون به ظلم از ملک شروانش طلب کردند و رفت بر در آلینجه بود آن نطفه شمر و یزید
4 خوک و خرس و دیو و دد، مردود ملعون نجس بد فعال و بد سیر بدبخت و مردار پلید
1 هرکس که دید خال و خط و موی و روی تو آشفته شد چو موی تو بر گرد روی تو
2 در جست و جوی وصل تو و گفت و گوی تو سرگشته ام به هر طرف از آرزوی تو
3 ناقابل است آن که بنامد به کوی تو آن کس که در گذار تو افتاد قابل است
4 روز ازل که مهر ترا در خور آمدم چون دانه ای فتاد از آن بر سر آمدم
1 از نسیمت نفخه عیسی دمی است وز دمش هردم مسیح مریمی است
2 بر درت هر ذرهای جام جمی است مست عشقت هر نفس در عالمی است
1 آن کتابی که پر ز اسرار است منطق الطیر شیخ عطار است
1 ما مظهر ذات کبریاییم ما جام جم جهان نماییم
2 ای تشنه! بیا که در حقیقت ما آب حیات جان فزاییم
3 ای در غلط از ره دوبینی آیا تو کجا و ما کجاییم؟
4 معلوم شود که غیر حق نیست از چهره نقاب اگر گشاییم
1 خدا را، مصطفی را، مرتضی را حسن شاه و حسین کربلا را
2 به زین العابدین آن سرور دین محمد باقر آن ماه دجی را
3 به علم جعفر صادق چو کاظم امام شاه علی موسی الرضا را
4 تقی و با نقی شه عسکری هم محمد مهدی صاحب لقا را
1 گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
2 گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
1 ای جهان عشق بی رویت حرام هردم از ما بر رخ و زلفت سلام
2 مصحف روی تو می خوانم تمام مژه و ابرو و زلفینت کلام
1 آفتاب مشرق از مغرب زمین شد پدید از فضل رب العالمین
2 روز دنیی رفت و آمد یوم دین چشم حق بین باز کن حق را ببین
1 ذات آمد اب اسما، اسم آمد ام فعل شیر از پستان اسما میخورد طفل بشیر
2 این سخن را درنیابد آن که در پیش خسان خوانده باشد از جمالت شرح نسیان کبیر