1 ذات آمد اب اسما، اسم آمد ام فعل شیر از پستان اسما میخورد طفل بشیر
2 این سخن را درنیابد آن که در پیش خسان خوانده باشد از جمالت شرح نسیان کبیر
1 سر زلفش دو عالم را به یک جو برنمیآرد بیا ای خواجه! گر هستت سر سودای بازارش
2 بیا و خرمن تقوی به باد عاشقی بر ده که دارد آتش موسی شراب ناب اسرارش
3 نسیمی عهد دلداری نبسته است آنچنان با تو که در دنیا و در عقبی بود غیر از تو بازارش
1 گرچه شیطان الرجیم از راه انصافم ببرد همچنان امید می دارم به رحمان الرحیم
2 گر گناهی کرده ام: اغفرلنا، هستی غفور ور خطایی کرده ام: استغفرالله العظیم
1 خدا را، مصطفی را، مرتضی را حسن شاه و حسین کربلا را
2 به زین العابدین آن سرور دین محمد باقر آن ماه دجی را
3 به علم جعفر صادق چو کاظم امام شاه علی موسی الرضا را
4 تقی و با نقی شه عسکری هم محمد مهدی صاحب لقا را
1 هرکه باید فیض از «من عنده علم الکتاب » می رسد «السابقون السابقون » او را خطاب
2 عاقبت عالم فرو خواهد گرفت این نور پاک ای خوشا آن کس که در ادراک او دارد شتاب
1 بر بساط عشق این شطرنج ذات سی و دو آمد به بازی کاینات
2 خانه ها را نیک بین و نیک دان تا نباشی بر بساطش شاهمات
1 ای «سقاهم ربهم » نام لبت آب حیوان جرعه جام لبت
2 روح قدسی دردی آشام لبت خون عاشق ریختن کام لبت
1 گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
2 گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
1 از نسیمت نفخه عیسی دمی است وز دمش هردم مسیح مریمی است
2 بر درت هر ذرهای جام جمی است مست عشقت هر نفس در عالمی است
1 پرده از رخسار خود بردار باز این حکایت را فرو مگذار باز
2 یوسف مصری شعار آمد پدید ای عزیزان! بر سر بازار باز