21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 یکی داستانی کنون در خور است که دانش فراوان بدو اندر است

2 سه فرزانه بودند جایی به هم نشسته زگردون گردان دژم

3 یکی گفت کز راه باریک من بتر نیست از درد،نزدیک من

4 همه دردمندی شود تیره خوی بود بی گمانیش از مرگ روی

1 فرامرز را آگهی شد که زال بماندست چون مرغ بی پر وبال

2 گرفتار بر دست بهمن چنان که مرگ آرزو آیدش هر زمان

3 مر او را زپولاد،زندان و بند به تن،سوگوار و به دل،درد مند

4 صد و شصت من بند برپای او یکی آهنین قفس جای او

1 دگرباره هردوبرابرشدند همه پیش زوبین وخنجرشدند

2 بدان اندکی لشکرپهلوان یکایک فداکرده پیشش روان

3 فرامرزدرپیش صف بانگ زد که ای نامداران پاکیزه قد

4 بدانید کامروز روزیست بد اگر نام مانیم وگر سر رود

1 چو بر زهره،تیره شب الماس کرد هوا روز روشن،شب تار کرد

2 به هردو سپاه اندرآمد کمی زهم بازگشتند هردو غمی

3 سیه مرد را شاه ایران بخواند ابا او زهر در سخن ها براند

4 بدوگفت امشب برو با سپاه برایشان زهر سو بگیرید راه

1 زبس رنگ و افسون و نیرنگ وفن زپیشش برفتند آن چار تن

2 برفتند یک نیمه از تیره شب نهانی زگفتارها بسته لب

3 بیامد سیه مرد با سی هزار زگیلان،تبردار وزوبین گذار

4 شب تیره وهول دشمن به جای فرو برده هریک به دست وبه پای

1 زدرگاه شاهی دمیدند نای سپهبد به اسب اندر آورد پای

2 سواران او کمتر از پنچ صد به گیتی چنین بد به مردم رسد

3 بدان اندکی پیش ایشان شدند چوگل پیش باد گل افشان شدند

4 نگه کرد جاماسب اندر شمار زدیده ببارید خون بر کنار

1 به زال ستمدیده رفت آگهی که گشت از فرامرز،گیتی تهی

2 بزد آه و بگسست از لب،نفس همی زد سر خویش را بر قفس

3 همی گفت کای بیوفا روزگار برآوردی از ما به یک ره دمار

4 همان خواهرانش خبر یافتند زگیتی همه روی برتافتند

1 الا ای خرد مغز سخن دلت برگسل زین سرای کهن

2 که او چون من و چون تو بسیار دید نخواهد همی با کسی آرمید

3 اگر شهریاری،اگر پیشکار تو اندر گذاری واو پایدار

4 چه با رنج باشی،چه با تاج و تخت ببایدت بستن به فرجام،رخت

1 به نام تو ای داور بی نیاز به جز تو نباشد کسی چاره ساز

2 تو خلاق و رزاق پروردگار کنی بنده از لطف خود،رستگار

3 به غیر از وجود تو هستی کجاست که هستی ما خود پرستی به ماست

4 هرآن کس که شد مرد یزدان پرست کند هیچ خود را به امید،مست

1 ایا قادر پاک ودانای راز تویی خالق وقادر کارساز

2 تواز قدرت خویش گشتی پدید تو دادی در بسته ها را کلید

3 تو کردی مراین طاق زرین،عیان منقش نموده بر او اختران

4 درخشان شده هریک اندر سپهر چو مریخ و ناهید و برجیس ومهر

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی