سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی

100 اثر از سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید.

چنین گوید ابومعین از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 1

1. چنین گوید ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو القبادینی المروزی تجاوز الله عنه که من مردی دبیرپیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی، و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 1 بیت

در ربیع الآخر از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 2

1. در ربیع الآخر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه (۴٣٧) که امیر خراسان ابوسلیمان چغری بیک داود بن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم به شغل دیوانی، و به پنچ دیه مروالرود فرود آمدم، که در آن روز قران رأس و مشتری بود، گویند که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند. به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری حقیقی دهد. چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری فال نیک گرفتم و با خود گفتم خدای تبارک و تعالی حاجت مرا روا کرد. پس از آن جا به جوزجانان شدم وقرب یک ماه ببودم و شراب پیوسته خوردمی. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید که قولوا الحق و لو علی انفسکم. شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفتی: چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر به هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب داد که در بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را بیفزاید. گفتم که من این از کجا آرم؟ گفت جوینده یابنده باشد، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود بر من کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم، اکنون باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار شوم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 1 بیت

اندیشیدم که از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 3

1. اندیشیدم که تا همه افعال و اعمال خود بدل نکنم فرج نیابم. روز پنجشنبه ششم جمادی الاخر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه (۴٣٧) نیمه دی ماه پارسیان سال بر چهارصد و ده یزدجردی. سر و تن بشستم و به مسجد جامع شدم و نماز بکردم و یاری خواستم از باری تبارک و تعالی به گذاردن آنچه بر من واجبست و دست بازداشتن از منهیات و ناشایست، چنان که حق سبحانه و تعالی فرموده است.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

و بیست و سیوم از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 4

1. و بیست و سیوم شعبان به عزم نیشابور بیرون آمدم و از مرو به سرخس شدم که سی فرسنگ باشد و از آن جا به نیشابور چهل فرسنگ است. روز شنبه یازدهم شوال در نیشابور شدم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

به راه کوان به از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 5

1. به راه کوان به قومس رسیدیم و زیارت تربت شیخ بایزید بسطامی بکردم قدس الله روحه.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

و از بلخ تا به از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 6

1. و از بلخ تا به ری سیصد و پنجاه فرسنگ حساب کردم. و گویند از ری تا ساوه سی فرسنگست، و از ساوه به همدان سی فرسنگ، و از ری به سپاهان پنجاه فرسنگ و به آمل سی فرسنگ.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

پنجم محرم سنه از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 7

1. پنجم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمایه (۴٣٨)، دهم مرداد ماه سنه خمس عشر و اربعمائه (۴١۵) از تاریخ فرس، به جانب قزوین روانه شدم و به دیه قوهه رسیدم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

دوازدهم محرم از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 8

1. دوازدهم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (۴٣٨) از قزوین برفتم به راه بیل و قبان که روستاق قزوین است. و از آن جابه دهی که خرزویل خوانند.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

چون از آن جا برفتیم از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 9

1. چون از آن جا برفتیم نشیبی قوی بود، چون سه فرسنگ برفتم دیهی از مضافات طارم بود برزالحیر می‌گفتند. گرمسیر بود و درختان بسیار از انار و انجیر بود و بیش تر خودروی بود.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

اکنون با سر از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 10

1. اکنون با سر حکایت و کار خود شوم، از خندان تا شمیران سه فرسنگ بیابانکیست همه سنگلاخ و آن قصبه ولایت طارم است و به کنار شهر قلعه ای بلند بنیادش برسنگ خاره نهاده است، سه دیوار بر گرد او کشیده و کاریزی به میان قلعه فرو برده تا کنار رودخانه که از آن جا آب بر آورند و به قلعه برند و هزار مرد از مهترزادگان ولایت در آن قلعه هستند تا کسی بیراهی و سرکشی نتواند کرد و گفتند آن امیر را قلعه های بسیار در ولایت دیلم باشد و عدل و ایمنی تمام باشد چنان که در ولایت او کسی نتواند که از کسی چیزی ستاند و مردمان که در ولایت وی به مسجد آدینه روند همه کفش‌ها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ کس آن کسان را نبرد و این امیر نام خود را بر کاغذ چنین نویسد که: «مرزبان الدیلم خیل جیلان ابوصالح مولی امیرالمومنین» و نامش جستان ابراهیم است.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

بیست و ششم محرم از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 11

1. بیست و ششم محرم از شمیران برفتم، چهاردهم صفر را به شهر سراب رسیدم و شانزدهم صفر از شهر سراب برفتم و از سعیدآباد بگذشتم. بیستم صفر سنه ثمان ثلثین و اربعمائه (۴٣٨) به شهر تبریز رسیدم، و آن پنجم شهریور ماه قدیم بود، و آن شهر قصبه آذربایجان است، شهری آبادان.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

و در تبریز قطران از ناصرخسرو قبادیانی سفرنامه 12

1. و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی دانست.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت