30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟ سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی

2 سخن شریف‌تر و بهتر است سوی حکیم ز هرچه هست در این ره گذار بی‌معنی

3 بدین سخن شده‌ای تو رئیس جانوران بدین فتادند ایشان به زیر بیع و شری

4 سخن که بانگ توست او جدا نگر به چه شد ز بانگ آن دگران جز به حرف‌های هجی

1 جهان بازی گری داند مکن با این جهان بازی که در مانی به دام او اگرچه تیز پر بازی

2 برآوردم چو کاخی خوب و اکنون می‌فرود آرد برآورده فرود آری نباشد کار جز بازی

3 چه باشد بازی آن باشد که ناید هیچ حاصل زو تو پس، پورا، به روز و شب پس بازی همی تازی؟

4 به چنگ باز گیتی در چو بازت گشت سر پیسه کنونت باز یابد گشت از این بازی و طنازی

1 آن جنگی مرد شایگانی معروف شده به پاسبانی

2 در گردنش از عقیق تعویذ بر سرش کلاه ارغوانی

3 بر روی نکوش چشم رنگین چون بر گل زرد خون چکانی

4 بر پشت فگنده چون عروسان زربفت ردای پرنیانی

1 ای آدمی به صورت و بی‌هیچ مردمی چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی؟

2 گر اسپ نیست استر و نه خر، تو هم چن او نه مردمی نه دیو، یکی دیو مردمی

3 کم دید چشم من چو تو زیرا که چون کمند همواره پر ز پیچ و پر از تاب و پر خمی

4 چون خم همی خوری و جزین نیستت هنر پر خم خمی و بد سیر و بی‌هنر خمی

1 این چه خیمه است این که گوئی پر گهر دریاستی یا هزاران شمع در پنگان از میناستی

2 باغ اگر بر چرخ بودی لاله بودی مشتری چرخ اگر در باغ بودی گلبنش جوزاستی

3 از گل سوری ندانستی کسی عیوق را این اگر رخشنده بودی یا گر آن بویاستی

4 صبح را بنگر پس پروین روان گوئی مگر از پس سیمین تذروی بسدین عنقاستی

1 آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی خود سوده می‌نگردی ما را همی بسائی

2 ما را همی فریبد گشت دمادم تو من در تو چون بپایم گر تو همی نپائی؟

3 بس بی‌وفا و مهری کز دوستان یکدل نور جمال و رونق خوش خوش همی ربائی

4 هر کو همیت جوید تو زو همی گریزی این است رسم زشتی و آثار بی‌وفائی

1 دلیت باید پر عقل و سر ز جهل تهی اگرت آرزوست امر و نهی و گاه و شهی

2 هنرت باید از آغاز، اگر نه بی‌هنری محال باشد جستن بهی و پیش گهی

3 کجاست جای هنر جز به زیر تیغ و قلم؟ بدین دو بر شود از چه به گاه شاه و رهی

4 قلم دلیل صلاح است و تیغ رهبر جنگ تو زین دو ای هنری مرد بر کدام رهی؟

1 از آن پس کاین جهان را آزمودی گر خردمندی در این پر گرد و ناخوش جای دل خیره چرا بندی؟

2 به بیماری از این جای سپنجی چون شوی بیرون مخور تیمار چندینی نه بنیادش تو افگندی

3 یکی فرزند خواره پیسه گربه است، ای پسر، گیتی سزد گر با چنین مادر ز بار و بن نپیوندی

4 چنان چون مر تو را پند است مرده جد بر جدت تو مر فرزند فرزندان فرزندانت را پندی

1 ای خواجه، تو را در دل اگر هست صفائی بر هستی آن چونکه تو را نیست ضیائی؟

2 ور باطنت از نور یقین هست منور بر ظاهر آن چونکه تو را نیست گوائی؟

3 آری چو بود ظاهر تحقیق، ز تلبیس پیدا شود او، همچو صوابی ز خطائی

4 در وصف چو خیری نبود خلق پرستی در صید چو بازی نبود جوجه ربائی

1 این تن من تو مگر بچهٔ گردونی بچهٔ گردونی زیرا سوی من دونی

2 او همان است که بوده است ولیکن تو نه همانا که همانی، که دگرگونی

3 طمع خیره چه داری که شوی باقی؟ نشود چون ازلی بودهٔ اکنونی

4 تو مر آن گوهر بیرونی باقی را چون یکی درج برآورده به افسونی

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی