شه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 1
1. شه حسامالدین که نور انجمست
طالب آغاز سِفر پنجمست
...
1. شه حسامالدین که نور انجمست
طالب آغاز سِفر پنجمست
...
1. تو خلیل وقتی ای خورشیدهش
این چهار اطیار رهزن را بکش
...
1. کافران مهمان پیغامبر شدند
وقت شام ایشان به مسجد آمدند
...
1. مصطفی صبح آمد و در را گشاد
صبح آن گمراه را او راه داد
...
1. کافرک را هیکلی بد یادگار
یاوه دید آن را و گشت او بیقرار
...
1. این سخن پایان ندارد آن عرب
ماند از الطاف آن شه در عجب
...
1. این نماز و روزه و حج و جهاد
هم گواهی دادنست از اعتقاد
...
1. آب چون پیگار کرد و شد نجس
تا چنان شد که آب را رد کرد حس
...
1. ناله از باطن برآرد کای خدا
آنچ دادی دادم و ماندم گدا
...
1. فعل و قول آمد گواهان ضمیر
زین دو بر باطن تو استدلال گیر
...
1. لیک نور سالکی کز حد گذشت
نور او پر شد بیابانها و دشت
...