7 اثر از غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار محتشم کاشانی / دیوان اشعار محتشم کاشانی / غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار

غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود کو تیغ که انتقام کشم از زبان خود

2 تیغ زبان برو چو کشیدم سرم مباد چون لاله گر زبان نکشم از دهان خود

3 انگیختم غباری و آزردمش به جان خاکم به سر ببین که چه کردم به جان خود

4 از غصهٔ درشتی خود با سگان او خواهم به سنگ نرم کنم استخوان خود

1 نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم ولی آن کس که گشت اول گرفتار تو من بودم

2 زدند از من حریفان بیشتر لاف خریداری ولی اول کسی کامد به بازار تو من بودم

3 به سیم و زر طلبکار تو گردیدند اگر جمعی کسی کوشد به جان و سر خریدار تو من بودم

4 من اول از تو کردم احتراز اما اسیری هم که کرد آخر سر خود در سر و کار تو من بودم

1 دو روزی شد که با هجران جانان صحبتی دارم درین کار آزمودم خویش را خوش طاقتی دارم

2 به حال مرگ باشد هرکه دور افتد ز غمخواری من از دلدار دور افتاده‌ام خوش حالتی دارم

3 از آن کو رخت بستم وز سگ او خواستم همت کنون چون سگ پشیمان نیستم چون همتی دارم

4 شبم بی‌زلف او صد نیش عقرب نیست در بستر چو چشم دیر خواب خویش مهد راحتی دارم

1 یزک سپاه هجران که نمود پیشدستی عجب ارنگون نسازد علم سپاه هستی

2 ز می فراق بوئی شده آفت حضورم چه حضور ماند آن دم که رسد زمان مستی

3 عجب است اگر نمیرم که چو شمع در گدازم ز بلند شعله وصلی که نهاده روبه پستی

4 چه کنی امیدوارم به بقای صحبت ای گل تو که پای بر صراحی زدی و قدح شکستی

1 روی ناشسته چو ماهش نگرید چشم بی‌سرمهٔ سیاهش نگرید

2 بر سر سرو ملایم حرکات جنبش پر کلاهش نگرید

3 نگهش با من و رویش با غیر غلط انداز نگاهش نگرید

4 مهر من گشته یکی صد ز خطش اثر مهر و گیاهش نگرید

1 آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او مرگ بر من کرد آسان درد بی درمان او

2 من که بی او زنده تا یک روز دیگر نیستم چون نباشم تا ابد در دوزخ حرمان او

3 دارم اندر پیش از دوری ره مشکل که هست در عدم ماوا گرفتن منزل آسان او

4 من گریبان چاکم از یکروزه هجران وای اگر تا ابد کوته بماند دستم از دامان او

1 گشت دیگر پای تمکینم سبک در راه او صبر بی لنگر شد از شوق تحمل گاه او

2 داد شاه غیرتم تشریف استغنا ولی راست برقدم نیامد خلعت کوتاه او

3 شوق او را خفت تمکین من در خاطر است من گرانی چون کنم برعکس خاطرخواه او

4 دل به حکم خویش می‌باشد چو غالب شد هوس گرچه عمری اورعیت بود و غیرت شاه او

1 دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی حریفان می‌کنید امروز یا فردا تماشائی

2 دگر خواهند دید احباب در بازار رسوائی دوان عریان تنی ژولیده موئی وحشی آسائی

3 دگر دیوانه‌ای از بند خواهد جست پر وحشت کزو در هر سر کو سر زند شوری و غوغائی

4 دگر گرینده چشمی خواهد از سیلاب رانیها زهر تفتنده دشت انگیخت شورانگیز دریائی

1 چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی زبان بنده ببندی به التفات زبانی

2 چو تیر غمزه نهی در کمان کشی همه بر من ولی کنی به توجه دل رقیب نشانی

3 چو تیغ ناز کشی منتش کشم من غافل ولی به علم نظر زخم بر رقیب رسانی

4 چو دلبری کنی آغاز من نخست دهم دل ولی تو سنگ دل اول دل رقیب ستانی

1 منم کز دل وداع کشور امن و امان کردم ز ملک وصل اسباب اقامت را روان کردم

2 منم کانداختم در بحر هجران کشتی طاقت رسیدم چون به غرقاب بلا لنگر گران کردم

3 منم کاورد کوه محنتم چون زور بر خاطر تحمل را به آن طاقت شکن خاطرنشان کردم

4 منم کاویخت چون هجران کمان خویش از دعوی بزور صبر جرات در شکست آن کمان کردم

آثار محتشم کاشانی

7 اثر از غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات از رسالهٔ جلالیه در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.