3 اثر از ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

قوله: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌»، ابن عباس و جماعتی از مفسّران گفتند که سبب نزول این آیت آن بود که صنادید قریش در حطیم حاضر بودند و گرد کعبه مقدّسه سیصد و شصت بت نهاده و آن را میپرستیدند رسول خدا (ص) بر ایشان خواند: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ»، کافران را این سخن دشخوار آمد بانگ برآوردند گفتند: میبینید این محمّد که خدایان ما را زشت گوید و دشنام دهد؟ رسول خدا برفت و ایشان هم چنان در گفت و گوی بودند و در تحیر، عبد اللَّه بن الزبعری فراز آمد و گفت چه بودست شما را که چنین متحیّر و متغیّر گشته‌اید و در گفت و گوی رفته‌اید؟ گفتند: محمّد خدایان ما را دشنام داد و ناسزا گفت که: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» گفت او را باز خوانید تا من با وی سخن گویم، رسول خدا باز آمد، گفت: یا محمّد هذا شی‌ء لآلهتنا خاصّة او لکلّ من عبد من دون اللَّه؟ این خدایان ما راست علی الخصوص یا هر معبودی که فرود از اللَّه تعالی است؟ گفت همه راست بر عموم، ابن الزبعری گفت: خصمت و ربّ هذه البنیّة یعنی الکعبة. دست بردم و خصم را شکستم، بخدای این کعبه جهودان عزیر را می‌پرستند، ترسایان مسیح را می‌پرستند، بنو ملیح فرشتگان را می‌پرستند، پس ایشان همه بدوزخند؟ رسول خدا گفت: «بل هم یعبدون الشیاطین هی الّتی امرتهم بذلک»، فنزل اللَّه عز و جل، «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌»، و هم عزیر و المسیح و الملائکة. «أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ» لانّهم عبدوا من دون اللَّه و هم لذلک کارهون. و انزل فی ابن الزبعری، «ما ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ». گفته‌اند که: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» دلیلست که مراد اصنام است نه فریشتگان و نه مردم، که اگر ایشان مراد بودند من تعبدون گفتی. و قیل اراد بقوله: «سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌» جمیع المؤمنین، و الحسنی السعادة و العدّة الجمیلة بالجنّة. ,

و عن النعمان بن بشیر قال: تلا علی (ع) لیلة هذه الآیة: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌ أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ». قال: انا منهم و ابو بکر و عمر و عثمان و طلحة و الزبیر و سعد و عبد الرحمن بن عوف منهم، ثم اقیمت الصلاة فقام علیّ یجرّ رداه، و هو یقول: «لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها» یعنی صوتها اذا نزلوا منازلهم فی الجنّة. ,

«وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ»، کقوله: «وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ». ,

«لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» قال ابن عباس: یخرج اهل الایمان من النّار حتی اذا لم یبق فیها واحد منهم اطبقت النّار علی اهلها اطباقا فیلحقهم عند ذلک فزع لم یلحقهم مثله قبله فذلک الفرع الاکبر، و قیل الفزع الاکبر النفخة الاخیرة الّتی یبعث عندها الخلق، و قیل حین یذبح الموت علی صورة کبش املح علی الاعراف، و الفریقان ینظران و ینادی یا اهل الجنّة خلود فلا موت، و با اهل النّار خلود فلا موت. ,

قوله: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌» الآیة. سبقت لهم من اللَّه العنایة فی البدایة فظهرت الولایة فی النهایة. در بدایت عنایت باید تا در نهایت ولایت بود، یک ذره عنایت ازلی به از نعیم دو جهانی، او را که نواختند در ازل نواختند، و او را که خواندند در ازل خواندند، دوستان او در ازل کاس لطف نوشیدند و لباس فضل پوشیدند کارها در ازل کرده و امروز کرده می‌نماید. سخنها در ازل گفته و امروز گفته می‌شنواند، خلعتها بنام دوستان در ازل دوخته و پرداخته و امروز می‌رساند. «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» سوق المقادیر الی المواقیت. دیرست تا با تو راز می‌گویند تو اکنون می‌شنوی، جلال عزت او قدیم است تو امروز می‌دانی، علم ازلی در ازل نیابت تو میداشت در دانست صفات ازلی، سمع قدیم در ازل نیابت تو می‌داشت در سماع کلام ازلی، قیّم که مال کودکی در دست دارد بنیابت او دارد، پس چون کودک بالغ شود بوی دهد. میگوید از روی اشارت که شما اطفال عدم بودید که لطف قدم کار شما می‌ساخت و نیابت شما می‌داشت، چه ماند از فضل و کرم که آن با تو نکرد، بلطف قدم تکلیف بسمع رسانید، حکم بدل فرستاد، راز با جان گفت، رقم طاعت بر اطراف کشید، ترا منتظر واردات غیب گردانید که ای منتظر وارد لطف ما! ای نظاره شاهد غیب ما! ولایت نراند در دل تو مگر سلطان سرما، حلقه در دل تو نکوبد مگر رسول برّما، اینست حقیقت حسن ازلی که دوستان را سابق شد، و ربّ العزّه بر ایشان منت نهاد که: «سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌»، و ثمره آن حسنی ابدیست که ربّ العزّه وعده داده و گفته که: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی‌ وَ زِیادَةٌ». آن گه عاقبت و سرانجام اهل سعادت بیان کرد و سابقه ازلی را لاحقه ابدی در پیوست که: «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» روز رستاخیز در انجمن کبری و عرصه عظمی از فریشتگان نداء «لا بُشْری‌» شنوند نه خطاب «وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» نه آواز سیاست «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»، نه آواز درد فراق، نه نومیدی از رحمت، بلکه فریشتگان همی آیند جوق جوق و ایشان را بشارت می‌دهند که: «هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» ای هذا یومکم الّذی وعدتم بالثواب، فمنهم من یتلقّاه الملک و منهم من یردّ علیه الخطاب و التعریف من الملک، فیقول جلّ جلاله: عبادی هل اشتقتم الیّ، قومی را بواسطه فریشته سلام کنند که: «سلام علیکم ادخلوا الجنّة بما کنتم تعملون، قومی بیواسطه‌ و ترجمان سلام ملک شنوانند که: «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ»، گوید جلّ جلاله: عبادی هل اشتقتم الیّ. بندگان من بمنتان آرزو میبود، این کرامتی و نواختی است که فردا برستاخیز ببنده مؤمن رسد، اما امروز دلهای ایشان چنانست که آن عزیز راه گفته: قلوب المشتاقین منوّرة بنور اللَّه فاذا تحرّک اشتیاقهم اضاء النور ما بین السّماء و الارض فیعرضهم اللَّه علی الملائکة و یقول هؤلاء المشتاقون الیّ اشهدکم انّی الیهم اشوق. می‌گوید دلهای مشتاقان منوّر است بنور الهی چون آتش شوق ایشان آسمان و زمین و عرش و کرسی را روشن کند، حق جلّ جلاله خطاب کند که ای مقرّبان حضرت، اینان مشتاقان جمال و جلال منند گواه میکنم شما را که شوق من بایشان بیش از آنست که شوق ایشان بمن. ,

«یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ» الآیة. انّما کانت السّماء سقفا مرفوعا حین کان الاولیاء تحتها، و الارض کانت فراشا اذ کانوا علیها فاذا ارتحل الاحباب عنها تخرّب دیارهم علی العادة فیما بین الخلق فی تخریب الدّیار بعد مفارقة الاحباب، و قیل نطوی السّماء الّتی فیها عرجت بدواوین العصاة من المسلمین لئلّا تشهد علیهم بالاجرام و نبدّل الارض الّتی عصوا علیها غیر تلک الارض حتّی لا تشهد علیهم. و قیل نطوی السّماء لیقرب قطع المسافة علی الاحباب. ,

«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ» کتب اینجا بمعنی اخبار است، و ذکر تورات است، و صالحون امّت محمّدند. می‌گوید موسی را و داود را و امّت ایشان را خبر دادیم که امّت محمّد شایستگان و بر گزیدگان مااند، خاصگیان حضرت مااند هر چند بصورت بیگاه خاستند اما بمعنی بگاه خاستند، نحن الآخرون السّابقون. بیگاه خیزان بودند در عالم قدرت، اما بگاه خیزان بودند در عالم مشیّت، صبح مشیّت سر بر میزد که ایشان بر خاسته بودند، لکن آفتاب اظهار قدرت فرو می‌شد که پیراهن عدم را چاک کردند، در خلقت مؤخّر بودند اما در خلعت مقدّم بودند، همه را باوّل آوردیم و ایشان را بآخر، تا ذلّت همه با ایشان بگوئیم و رازهای ایشان با کس بنگوئیم، «وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ» همه را اندک دادیم و ایشان را مالامال، نبینی در مجلس شراب چون قومی بآخر رسند ساقی را گویند ایشان را قدح مالامال ده تا بمادر رسانی. ,

«مثل امتی مثل القطر لا یدری اوله خیر ام آخره، کیف تهلک امة انا فی اولها و عیسی فی آخرها». ,

آثار رشیدالدین میبدی

3 اثر از ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.