قوله: از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 1
1. قوله: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
...
1. قوله: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
...
1. سورة الانبیاء مکّیست چهار هزار و هشتصد و نود حرفست و هزار و صد و شصت و هشت کلمتست، و صد و دوازده آیتست و درین سورة سه آیت منسوخست متصل یکدیگر: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» تا آنجا که گفت: «وَ هُمْ فِیها لا یَسْمَعُونَ» و ناسخ آن سه آیتست متصل یکدیگر: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی» تا آنجا که گفت: «الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
...
1. قوله: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اسم من له الثبوت الاحدی و الکون الصمدی، اسم من له البقاء الازلی و البهاء الأبدی، اسم من له العلم و الحلم و الارادة و الطول و العز و السیادة، اسم من له القدرة و الحیاة و الاسامی و الصفات، اسم من له الوجه ذو الجمال و القدر ذو الجلال، سبحانه هو اللَّه الکبیر المتعال. بنام خداوند ذو الجلال، قادر بر کمال، مفضل بانوال، صانع بی احتیال، قیوم بیگشتن حال، در ذات و صفات متعال، موصوف بوصل جمال، منعوت بنعت جلال، کردگارست و بزرگوار، رسنده بهر چیز و دانا بهر کار، پاک از انباز است و بینیاز از یار، خود بییار و همه عالم را یار، آنجا که دورست دیده یقین پر دودست، و آنجا که ناپیداست روی توحید گرد آلودست، پس آن را که بکرم نزدیکست روزگار او همه سور و سرور است، و آن را که بفضل پیداست کار او نور علی نور است.
...
1. قوله تعالی: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و او راست هر که در آسمان و زمین کس است، «وَ مَنْ عِنْدَهُ» و ایشان که نزدیک ویاند، «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» خویشتن را بزرگ نمیدارند و از بنده بودن او را ننگ نمیدارند و از پرستش او سر نمیکشند. «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» (۱۹) و از پرستش هیچ فرو نمیمانند.
...
1. قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خلقا و ملکا فکیف یکون ولدا و بینهما تناف. ملک و ولادت هرگز بهم جمع نیاید و همچنین ملک و نکاح که میان ایشان منافاتست، کسی که فرزندی دارد نتواند بود که آن فرزند ملک وی باشد، و نه کسی که زنی دارد آن زن در آن حال که منکوحه ویست مملوکه وی تواند بود، پس میدان که هر که در آسمان و زمین همه رهی و بندهاند خدای را عزّ و جل، همه مملوک و مصنوع ویند، دعوی ولادت بر وی باطل و او جل جلاله از آن مقدس و منزه.
...
1. قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الآیة... له الحادثات ملکا و الکائنات حکما و تعالی ان یتجمل بوفاق او ینتقص بخلاف، کائنات و محدثات موجودات و متلاشیات در زمین و در سماوات همه ملک و ملک اوست، رهی و بنده و چاکر اوست حقیقت ملک بنزدیک ارباب معانی قدرت است بر ابداع و اختراع، و این حقیقت صفت اوست و ملک بسزا ملک اوست، بیخیل و خدم و بی طبل و علم و بی سپاه و حشم، شاهان جهان چون لشکر عرض دهند خدم و حشم بر نشانند، خیل و خول آشکارا کنند پس بملک و ملک و نعمت و تنعم و سوار و پیاده و درگاه و بارگاه خود سر افتخار بر افرازند، و حق سبحانه و تعالی اطلال و رسوم کون را آتش بینیازی در زند و عالم هباء منثور گرداند و غبار اغیار از دامن قدرت بیفشاند و زمام اعلام بر سر مرکب وجود کند، آن گه ندا در عالم دهد که: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟» پس هم خود بجلال عزّت خویش خود را جواب دهد «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» مؤمن چون اعتقاد کند که همه حق و ملک اوست و عزّت عزّت اوست، سزای وی آنست که لوح دعوی بشکند و بساط هوس در پیچد و سودای انیّت از سر بیرون کند و دامن از کونین و عالمین در کشد، ننگش آید که بمخلوق همچون خود سر فرود آرد، یا دل در کسی بندد: و من قصد البحر استقل السواقیا.
...
1. قوله تعالی: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» هیچ مردم را پیش از تو پایندگی و جاویدی ندادیم ایدر. «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (۳۴) که تو بمیری ایشان جاوید مانند.
...
1. قوله: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» ای دوام البقاء فی الدنیا، «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» ای فهم الخالدون ان متّ، این جواب مشرکان قریش است که هلاک پیغمبر بآرزو میخواستند میگفتند: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» چشم نهادهایم بآن که او بمیرد و باز رهیم ازو، رب العزة گفت تو بمیری نه ایشان خواهند بود که ایشان هم بمیرند. همانست که گفت: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ». یعنی که در مرگ شماتت نیست که بهمه کس خواهد رسید و هر کسی خواهد چشید، اینست که گفت جل جلاله: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» ای کلّ ذی جسد و روح سیذوق و یقاسی مرارة الموت، در آفرینش کسی نیست که شربت مرگ نچشد هم فریشته مقرب و هم پیغامبر مرسل.
...
1. قوله: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» آن را که در دل یک نقطه صدق پیدا گردد حقیقت عشق مرگ سر از جان وی بر زند زیرا که وعده لقا آنجاست، آن چه جانی بود که وعده لقا فراموش کند یا چه دلی بود که ارتیاحی که جز بمشاهده حق نتواند بود جایی دیگر طلب کند، لا راحة للمؤمن دون لقاء ربه. ای درویش هیچ دولت عزیزتر از مرگ نیست، دین داران را تاج کبریا و کرامت بدروازه مرگ بر سر نهند بر خورداران شریعت توقیع دولت بدر مرگ خواهند یافت، مرگ حرم لا اله الا اللَّه است، مرگ آستانه دار الملک قیامت است، و ممر زوار حق است، مرگ مرکز عزّ عارفانست، و مظنه ارواح مقربان، مرگ طلیعه عنایت ازلست و مقدمه رعایت ابد، در دو عالم هیچکس را آن راحت نیست که مرد موحّد در لحد با احد، علم اسلام و کوس ایمان بقیامت با خود بخاک برد، تا با علم اسلام و کوس ایمان بقیامت در آید، چنان که پادشاهان بشهر خویش در آیند.
...
1. قوله تعالی: «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ» و دادیم ابراهیم را راه شناسی او و بهی دانستن از پیش، «وَ کُنَّا بِهِ عالِمِینَ» (۵۱) و دانستیم ما که کی باید داد او را آن.
...
1. قوله: «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ» حسن گفت رشد اینجا نبوّتست، و من قبل یعنی من قبل موسی و هارون. معنی آنست که ابراهیم را نبوّت دادیم پیش از موسی و هارون، و گفتهاند رشد توفیق خیرست و راست راهی بشناختن، و صلاح دین خود بدانستن، و من قبل یعنی فی صغره قبل البلوغ. میگوید او را توفیق دادیم تا راست راهی یافت و بهی کار خویش بدانست از کودکی پیش از بلوغ، آن گه که از سرب بیرون آمد و گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ» الایه... هم چنان که یحیی زکریا را گفت: «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» و قیل معناه کتبت له السعادة من قبل ان خلق.
...
1. «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ»، خداوند ان معرفت بزبان اشارت گفتهاند، در معنی این آیت، رشده ما کاشف به روحه قبل ابداعها قالبه، من تجلی الحقیقة.
...