3 اثر از ۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‌ ,

الر کِتابٌ این حروف نامه‌ایست أُحْکِمَتْ آیاتُهُ درست و راست و بی‌غلط گفته و فرستاده سخنهای او و معنیها درو. ,

ثُمَّ فُصِّلَتْ پس آن گه گشاده و روشن و پیدا باز نموده مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ (۱) از نزدیک دانای راست‌دان آگاهی نهان‌دان. ,

أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ آن را که نپرستید مگر اللَّه إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ (۲) که من رساننده‌ام شما را ازو آگاهی دهنده و بیم نمایم شاد کننده و رامش رسانم. ,

این سوره بعدد کوفیان صد و بیست و سه آیت است و هزار و هفتصد و بیست و پنج کلمه و هفت هزار و پانصد و سیزده حرف جمله بمکة فرو آمد از آسمان بقول ابن عباس مگر یک آیت أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ که این یک آیت مدنی است. ,

و در خبر است که بو بکر صدیق گفت: یا رسول اللَّه عجّل الیک الشّیب. قال: شیّبتنی هود و اخواتها الحاقه و الواقعة و عم یتساءلون و هل اتیک حدیث الغاشیة: قال یزید بن ابان رأیت النبی (ص) فی المنام فقرأت علیه سورة هود فلمّا ختمتها قال یا: یزید قرأت فاین البکاء. و عن ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة هود اعطی من الاجر عشر حسنات بعدد من صدق ب هود و کذّب به و نوح و شعیب و صالح و ابراهیم (ع) و کان یوم القیامة عند اللَّه تعالی من السعداء. ,

و درین سوره سه آیت منسوخ است یکی إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ نسختها آیة السیف دوم مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها الآیة، نسخها قوله تعالی مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ سوم قوله تعالی: اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ نسختها آیة السیف. ,

قوله: الر روایت کنند از ابن عباس الر و حم و نون الرحمن متفرقة. ,

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحقّ بنعت القدم «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلا و الکرم کاشف الارواح باسم اللَّه فهیّمهم، و کاشف النفوس بالرحمن الرحیم فتیّمهم، فالارواح دهشی فی کشف جلاله، و النّفوس عطشی الی لطف جماله. ,

یا نزهتی فی حیاتی و راحتی بعد دفنی صد سال برآید و بریزد دل من ,

3 مالی بغیرک انس من حیث خوفی و امنی. هم بوی وصال تو دمد از گل من.

ای خدای کریم مهربان، ای نامدار رهی دار نگهبان، عالم تویی باسرار بندگان، مطلع خودی بر دلهای دوستان، بار خدای همه بار خدایان، خداوند همه خداوندان، پیش از هر زمان و پیش از هر نشان، در ملک بی در بایست، ملکی در ذات بی هامانست، خداوندی پاک از دریافت چون، منزّه از گمان و پندار و ایدون، بیننده هر تاریک، داننده هر باریک، نزدیک‌تر از هر نزدیک، نزدیک است ببر، تا دوست از شادی شود مست، دور است بقدر تا دشمن نداند که هست، از دوست بجنایت نبرد که بردبار است و وفادار، از دشمن بخدمت فرهیب نگیرد که جبّار است و کردگار، نه عدل وی را چرا پیدا، نه فضل وی را منتهی پدید، نه عدل وی را درمان، نه فضل وی را کران، عدل پیش فضل خاموش، و فضل را حلقه وصال در گوش، نبینی که عدل نهانست و فضل پیدا، تا دشمن مغرور است و دوست شیدا، خداوندا آرام دل غریبانی، یادگار جان عارفانی، زندگانی جان و آیین زبانی، بخود از خود ترجمانی، بحقّ‌ تو بر تو که ما را بوصال خود رسانی. ,

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ مگر که فروخواهی گذاشت بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ چیزی از آنچه بتو فرستاده‌اند از پیغام، وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ و دل تو از آن تنگ می‌خواهد بود، أَنْ یَقُولُوا که میگویند لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ که چرا برو گنجی فرو نفرستادند، أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ یا که چرا با او فریشته‌ای نیامد إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ نه ای تو مگر آگاه کننده بیم نمای، وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ (۱۲) ,

و اللَّه بر همه چیز گواه است و همه چیز را خداوند. ,

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ میگویند که این پیغام این مرد از خود ساخت، قُلْ فَأْتُوا بگو ایشان را که بیارید بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ ده سورت مانند این. ,

مُفْتَرَیاتٍ فرا ساخته شما، وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ و آن گه اگر توانید که بیارید هر کرا خواهید و هر چه توانید فرود از اللَّه خدای میخوانید إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۱۳) اگر راست می‌گویید. ,

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ سبب نزول این آیت آن بود که کفّار مکّة گفتند: یا محمد ایتنا بکتاب لیس فیه سبّ آلهتنا و لا عیبها حتّی نتبعک و نجالسک ما را کتابی آر بیرون ازین قرآن که در آن عیب بتان و خدایان ما نباشد تا آن گه ما با تو نشینیم و ترا پس رو باشیم. و نیز قومی گفتند: هلّا انزل الیک ملک یشهد لک بالصدق او تعطی کنزا تستغنی به انت و اتباعک، چرا فریشته‌ای از آسمان فرو نیاید بتو آشکارا تا بصدق تو گواهی دهد و چرا مالی فراوان بتو ندهند و گنجی بر تو نگشایند تا بر خویشتن نفقه کنی و برین درویشان پس روان تو؟ و این سخن ایشان بر طعن و تعنّت می‌گفتند و از ایشان که این سخن میگفتند، یکی عبد اللَّه بن امیة المخزومی بود و رسول خدا (ص) از آنکه بر ایمان ایشان سخن حریص بود و خواهان، همت کرد که طعن بتان و سبّ ایشان وقتی بگذارد و آنچه ایشان شنیدن آن کراهیّت میدارند بر ایشان نخواند تا ایشان بایمان درآیند و از آنچه گفتند: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ دلتنگ و اندوهگن گشت، تا رب العالمین آیت فرستاد: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بلفظ خبر گفت اما بمعنی نهی است، ای لا ترکن الی کلامهم و لا یضق صدرک باقتراحهم و لا تهتّم ان لم تؤت ما سألوک، و الضمیر فی بِهِ یرجع الی التکذیب، و قیل یرجع الی بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لا یضیقن صدرک ببعض ما یوحی الیک خوفا من ان یکذبوا به. و قیل: معنی قوله: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ ای لعظم ما یرد علی قلبک من تخلیطهم تتوهم انهم یزیلونک عن بعض ما انت علیه من امر ربک «وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» بان یقولوا «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ» نظیره فی سورة الفرقان: لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً أَوْ یُلْقی‌ إِلَیْهِ کَنْزٌ الآیة. ,

إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ ای علیک ان تنذرهم و لیس علیک ان تأتیهم بما یقترحون وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ حافظ لکل شی‌ء. الوکیل المطلق هو الذی الامور موکولة الیه و هو ملی‌ء بالقیام بها وفیّ باتمامها و ذلک هو اللَّه جلّ جلاله. ,

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ این أَمْ در موضع واو عطف است یا الف استفهام یعنی و یقولون اختلقه محمد. میگویند این کافران که محمد این قرآن از خود ساخت. ,

جایی دیگر گفت: إِنْ هَذا إِلَّا إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ این پیغام که می‌رساند محمد دروغی است که بر اللَّه می‌بندد و سخنی است که خود می‌سازد، و قومی دیگر از جهودان، که وی را در آن یاری می‌دهند. ربّ العزّة گفت بجواب ایشان: قُلْ یا محمد فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مثل القرآن فی البلاغة و الاخبار عمّا کان و یکون مُفْتَرَیاتٍ بزعمکم، گوی ایشان را اگر آنچه من آوردم مردم ساخت پس شما که مردمان‌اید بیارید ده سورت مانند این فرا ساخته شما. این جاده سورت گفت و در سورت یونس گفت بِسُورَةٍ مِثْلِهِ اگر نزول سوره هود پیش از سوره یونس بوده پس در معنی آن اشکال نیست که اوّل گفت ده سورة بیارید چون عاجز بودند از آن واکم کرد گفت یکی بیارید و این سخن بنظم خویش راست است و قول مفسران اینست، امّا قومی گفتند که: اوّل سورت یونس فرو آمد پس معنی آنست که: فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ فی الخبر عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید، فلما عجز و قال لهم فی سورة هود ان عجزتم عن الإتیان بسورة مثله فی الاخبار عن الغیب و الاحکام و الوعد و الوعید فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ من غیر خبر و لا وعد و لا وعید و انما هی مجرّد البلاغة. ,

قوله تعالی: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی‌ إِلَیْکَ... الآیة. فرمان آمد از درگاه. ,

احدیّت و جناب صمدیّت بمهتر کائنات، و سیّد سادات، شمس هدایت، و کیمیای دولت، سهیل سعادت، و بحر طهارت، که ما ترا بخلق فرستادیم تا طبیب دلهای اندوهگنان باشی، مرهم درد سوختگان، و آسایش جان مؤمنان باشی، این نامه ما بر ایشان خوانی، و آن لهیب آتش عشق ایشان و سوز دل ایشان در آرزوی دیدار ما امروز بر بنشانی، و فردا را وعده وصال و دیدار دهی، پس بدانکه تنی چند ازین مهجوران عدل ما، و رنجوران داغ قطیعت ما، شنیدن آن می‌نخواهند که ذوق آن نمیدانند، و حوصله آن ندارند، و آن گه از تو ترک آن می‌درخواهند آن را می‌بگذاری، و بر امید صلاح و ایمان ایشان مراد ایشان می‌جویی، مکن ای محمد، مراد ایشان مجوی، و دل در ایشان مبند، که ما ایشان را در ازل براندیم، و داغ حرمان و خذلان بر ایشان نهادیم. ,

ای سید ایشان ترا دشمنان و بد خواهانند اگر سخنی بطعن گویند یا تعنّتی جویند دل خویش بتنگ میار، و اگر ایمان نیارند غم مخور، ایشان خبیث‌اند و حضرت عزّت ما پاک است جز پاکان را بخود راه ندهد «ان اللَّه تعالی طیب لا یقبل الا الطیب» هر که نه آن ما است اگر چه عین طهارت است او را پلید دان چه آدمی و چه سگ. یقول اللَّه عزّ و جلّ: إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ و هر که آن ما است اگر چه عین نجاست است او را پاک شمر چه آدمی و چه سگ. یقول اللَّه تعالی: وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ سگی بر وفای دین قدمی برداشت ما جبرئیل را بخدمت او فرستادیم، و در دنیا با آن جوانمردان بداشتیم، و از آفات نگه داشتیم، نجاست او بطهارت برداشتیم، در دنیا با ایشان، و در غار با ایشان، و در قیامت با ایشان، و در بهشت با ایشان. پس بنده مومن که هفتاد سال بر بساط اسلام بوده و ذوق ایمان چشیده و قدم بر قدم رسول نهاده و خداوند عالم او را پاک خوانده، و مهر خود در دل وی نهاده، کجا روا دارد که در قیامت او را نومید کند. ,

4 ما را بمران چو سایلان از در خویش بنگر صنما که عاشقم یا درویش‌

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند، وَ أَخْبَتُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ و با خداوند خویش آرمیدند و خویشتن را بفروتنی فرا وی دادند، أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۳) ایشان آن بهشتیان‌اند که جاویدی جاویدان در آن‌اند. ,

مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ مثل و سان این دو گروه، کَالْأَعْمی‌ وَ الْأَصَمِّ راست چون نابینا است و کر، وَ الْبَصِیرِ وَ السَّمِیعِ و بینا و شنوا هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا در صفت هرگز یکسان باشند؟ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (۲۴) در نمی‌یابید ,

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی‌ قَوْمِهِ فرستادیم نوح را بقوم خویش، إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۲۵) که من شما را آگاه کننده‌ای ام بیم نمای آشکارا. ,

أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ که مپرستید مگر اللَّه را، إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ (۲۶) که من می‌ترسم بر شما از عذاب روزی که عذاب آن دردنمای است. ,

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ ای تواضعوا لربّهم و خشعوا. و قیل: انابوا و اطمأنّوا و سکنت جوارحهم، و اشتقاقه من الخبت و هی الارض المستویة کما تقول: انجد و اتهم، این إِلی‌ بموضع لام افتاده است که در معنی هر دو متقارب‌اند، و روا باشد که إِلی‌ بمعنی «من» باشد، ای اخبتوا من خوف ربّهم. و قیل: قصدوا باخباتهم الی ربّهم، حقیقت اخبات آرام دل است و سلوت جان و سکون جوارح در طاعت، رسته از تراجع و دور از تردّد و نزدیک بحق، أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ الواصلون الی الرّضوان الاکبر، هُمْ فِیها خالِدُونَ. ,

آن گه مثل زد مؤمنان و کافران را: مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ فریق المسلمین و فریق‌ الکافرین، همانست که جایی دیگر گفت: فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ میگوید: سان و صفت کافران و مؤمنان همچون دو فریق است یک فریق نابینا و کر، و دیگر فریق بینا و شنوا، کافر در نابینایی و کریّ دل، راست چون کسی است بچشم نابینا و بگوش کر، و مسلمان در بینایی و شنوایی دل، راست چون کسی است بچشم سر بینا و گوش سر شنوا، آن گه گفت: هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا ای هل یتشابهان فی المثل؟ و هو نصب علی التّمییز، در صفت هرگز کی یکسان باشند و چون هم؟ ثمّ قال: أَ فَلا تَذَکَّرُونَ أ فلا تتّعظون؟ یا اهل مکه فتنتفعوا بضرب المثل. ,

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا این واو عطف است و لام تأکید قسم، تقدیره: «و اللَّه لقد ارسلنا نوحا» کان اسمه ساکتا فسمّی نوحا لانّه کان ینوح علی نفسه. و الجمهور علی انّه اسم أعجمی الی قومه المبعوث الیهم، إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ بفتح الف قرائت مکی و بصری و کسایی است یعنی بانّی لکم، ای ارسلناه بالانذار. باقی بکسر الف خوانند بر اضمار قول، یعنی فاتاهم فقال إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ أنذرکم عذاب اللَّه، «مبین» ابیّن لکم مصالحکم. ,

أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ یجوز ان یکون نصبا علی تقدیر ارسلناه ب: أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ. و قیل: ابیّن لکم أَنْ لا تَعْبُدُوا و یجوز ان یکون جزما علی النّهی و «ان» هی المفسّرة إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ یرید الغرق و «یوم الیم» کقول القائل: نهاره صائم، لان الالم و الایلام یقعان فیه. و قال مقاتل: بعث نوح (ع) بعد مائة سنة و لبث یدعو قومه تسع مائة و خمسین سنة و کان عمره الفا و خمسین سنة. و عن وهب قال: اوحی الیه و هو ابن خمسین سنة و لبث فی قومه تسع مائة و خمسین سنة و عاش بعد هلاک القوم خمسین سنة و کان عمره الفا و خمسین سنة. و عن ابن عباس قال: اوحی الیه و هو ابن اربع مائة و ثمانین سنة و دعا قومه مائة و عشرین سنة و رکب السّفینة و هو ابن ستمائة سنة و بقی بعد هلاک قومه ثلاثمائة و خمسین سنة، فذلک الف سنة الّا خمسین عاما. ,

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ الایة. ,

از روی اشارت بر ذوق جوانمردان طریقت میگوید: فردا ساکنان حظیره قدس و ملوک مقعد صدق و اشراف درجات علیّین ایشان خواهند بود که امروز حلقه فرمان ما در گوش بندگی دارند، در سرای اخبات آرام گرفته، در شاهراه رضا بحکم بندگی گوش بفرمان داشته، و از راه معارضه برخاسته. گفته‌اند: حقیقت بندگی دو خصلت است: آن کنی که او پسندد، و آن پسندی که او کند، ای مسکین، نمرود طاغی در کافری یک بار تیر انکار در روی ایمان زد، تو در مسلمانی بروزی چندین بار تیر انکار و اعتراض بر روی احکام تقدیر زنی، صفت بندگیت کجا درست آید، رضا و تسلیم چون بود؟ ,

بندگی آنست که در کوی حقیقت کمر وفا بر میان بندی، و دست در بند شریعت دهی، که تا دست در بند می‌بود هرگز بگشادن کمر نرسد تو بنده‌ای و راه آزادان میروی، تو بنده‌ای و مراد خداوندان میجویی، بنده هرگز چون خداوند نبود، آزادی و بندگی هر دو بهم نیایند. ,

4 راحت مشرّقة و رحت مغرّبا و متی التقاء مشرّق و مغرّب‌

قوله تعالی: وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا و کشتی کن بر دیدار دو عین ما و به پیغام ما، وَ لا تُخاطِبْنِی و با ما سخن مگوی، فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا در کار قوم بشفاعت کردن یا مهلت خواستن، إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (۳۷) که ایشان بآب کشتنی‌اند. ,

وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ و کشتی میکردید، وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ و هر گاه که بر گذشتید برو، مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ گروهی از قوم او، سَخِرُوا مِنْهُ افسوس میکردند برو قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا گفت: اگر می افسوس دارید از ما فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ ما هم افسوس داریم هنگامی از شما چنان که شما افسوس میدارید از ما ,

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ آری آگاه شوید که آن کیست که عذاب آید و رسد باو عذابی که رسوا کند او را وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ (۳۹) و که آن کیست که فرو آید از خداوند برو عذابی پاینده جاودانه‌ ,

حَتَّی إِذا جاءَ أَمْرُنا تا آن گه که فرمان ما آمد، وَ فارَ التَّنُّورُ و از تنور تافته آب برجوشید، قُلْنَا احْمِلْ فِیها را گفتیم بر گیر در کشتی، مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ از هر چیز که وی را جفت بود نرینه‌ای و مادینه‌ای وَ أَهْلَکَ و کسان خویش، إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مگر او که سخن حقّ بکفر وی در ازل برفت، وَ مَنْ آمَنَ و هر که گرویده است وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ (۴۰) و بنگروید با او مگر اندکی. ,

آثار رشیدالدین میبدی

3 اثر از ۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۱۱- سورة هود - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.