قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ بنام خداوند، الرَّحْمنِ فراخ بخشایش، الرَّحِیمِ مهربان. ,
یَسْئَلُونَکَ میپرسند ترا، عَنِ الْأَنْفالِ از غنیمتها که از دشمن یاوند بجنگ، قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ گوی یا محمد که آن غنیمتها خدایراست و رسول را. فَاتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید، وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ و با یکدیگر بآشتی زیید. وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خدای را و رسول را، إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۱) اگر گرویدگاناید. ,
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ گرویدگان ایشاناند. إِذا ذُکِرَ اللَّهُ که اللَّه یاد کنند و رایشان، وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ بترسد دلهای ایشان. ,
وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ و چون بر ایشان خوانند آیاتُهُ سخنان او، زادَتْهُمْ إِیماناً ایشان را ایمان افزاید، وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (۲) و بخدای خویش پشتی میدارند. ,
بدان که سورة الانفال مدنی است مگر هفت آیت که به مکه فرو آمد وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا الی قوله ثُمَّ یُغْلَبُونَ. جمله سورة پنج هزار و هشتاد حرف است و هزار و نود و پنج کلمة است. در فضیلت این سورة ابیّ کعب روایت کند از مصطفی ص قال قال رسول اللَّه: «من قرأ سورة الانفال و براءة، فانا شفیع له و شاهد یوم القیمة، انّه بریء من النفاق و اعطی من الاجر بعدد کل منافق و منافقة فی دار الدّنیا عشر حسنات و محی عنه عشر سیّئات و رفع له عشر درجات، و کان العرش و حملته یصلّون علیه ایام حیاته فی الدّنیا». ,
درین سورة شش آیت منسوخ چنان که رسیم بآن شرح دهیم. ,
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ. ابن عباس گفت: سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر مصطفی گفت: «من قتل قتیلا فله سلبه و من اسر اسیرا فله کذا» ,
گفت: هر که کافری را بکشد ویراست سلب آن کشته و هر که اسیری را گیرد همچنین. پس چون جنگ در پیوست جوانان و ورنایان فرا پیش شدند و جنگ کردند، قومی را کشتند و قومی را اسیر گرفتند، و پیران و اعیان و وجوه لشکر بنزدیک رایات اسلام ایستاده بودند در حضرت مصطفی ص و دفع دشمنان از وی میکردند، و قلب لشکر نگاه میداشتند اما جنگ نمیکردند. پس آن جوانان و نوخاستگان که جنگ میکردند طمع کردند که سلبها و غنیمتها مفرد بایشان دهند. یکی انصاری برخاست، نام وی ابو الیسر ابن عم و اخو بنی سلمه، گفت: یا رسول اللَّه اینک هفتاد مرد از دشمن کشتیم و هفتاد دشمن اسیر گرفتیم سلب ایشان همه ما راست چنان که وعده دادهای، و سعد معاذ در جمله ایشان بود که بحضرت مصطفی بود ایستاده، و مصاف نگه میداشتند، گفت: یا رسول اللَّه ما نه از بد دلی جنگ میکردیم، لکن نخواستیم که ترا خالی بگذاریم و چنان که ایشان ما نیز هم در مصاف بودیم و ایشان را بدفع دشمن یاری میدادیم، پس سلب و غنیمت ایشان را تنها نرسد، سخن در میان ایشان دراز شد. ,
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بسم اللَّه معراج قلوب الاولیاء، بسم اللَّه نور سرّ الاصفیاء، بسم اللَّه شفاء صدور الأتقیاء، بسم اللَّه کلمة التقوی و راحة الثکلی و شفاء المرضی. بسم اللَّه نور دل دوستان است، آئینه جان عارفان است، چراغ سینه موحدان است، آسایش رنجوران و مرهم خستگان است، شفاء درد و طبیب بیمار دلان است، خدایا! گرفتار آن دردم که تو دوای آن دانی، در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آنی، بنده آن ثناام که تو سزای آنی، من در تو چه دانم تو دانی، تو آنی که خود گفتی و چنان که گفتی آنی. ,
2 در هجر تو کار بینظامست مرا شیرین همه تلخ و پخته خامست مرا
3 در عالم اگر هزار کامست مرا بی نام تو سر بسر حرامست مرا
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ، ای مهتر عالم و ای سیّد ولد آدم، ای مایه فطرت، ای نقطه سعادت، ای مقصود موجودات و سید کاینات، ای نقطه دایره حادثات، ترا میپرسند از انفال و حکم آن، تو از وحی ما و از پیغام ما ایشان را جواب ده. قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ ملکا و لرسوله الحکم فیها بما یقضی به امرا و شرعا. انفال از روی ملک خدایراست و حکم آن چنان که خواهد مصطفی ص راست، بپسندید شما که بندگانید حکم او، بپذیرید به جان و دل قول او، که قول او وحی ما است، فعل او حجت ما است، شریعت او ملت ما است، حکم او دین ما است. اتباع او دوستی ما است. ,
قوله تعالی: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ آن هنگام که فریاد میخواستید بخداوند خویش، فَاسْتَجابَ لَکُمْ پاسخ نیکو کرد شما را، أَنِّی مُمِدُّکُمْ شما را مدد میپیوندم، بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ بهزار تن از فریشتگان، مُرْدِفِینَ ۹ پس خود فراکردگان. ,
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْری نکرد خدای تعالی مگر شادی شما را، وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ و آن را تا دلهای شما آرام گیرد، وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ و یاری دادن نیست مگر از نزدیک خدای، إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۱۰) که اللَّه توانایی دانا. ,
إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ آن گه که خواب در سر شما میکشد، أَمَنَةً مِنْهُ از خدای عز و جل بعطا، وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً و میفروفرستد بر شما از آسمان باران، لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ تا شما را بآن پاک گرداند، وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ و از شما ببرد، رِجْزَ الشَّیْطانِ وساوس شیطان، وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ و آن را تا قوی گرداند دلهای شما، وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ (۱۱) و بر جای بدارد پایها. ,
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَةِ آن گه که پیغام داد خداوند بفریشتگان، أَنِّی مَعَکُمْ که من با شماام، فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا دل دهید مؤمنانرا و بر جای دارید، سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ آری من در افکنم در دلهای کافران از شما بیم، فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ شما بر زبر گردنها میبزنید، وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ (۱۲) و از ایشان دستها میزنید. ,
قوله تعالی: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ ای تستجیرون به من عدوّکم و تسئلونه النصرة علیهم، الاستغاثة طلب الغوثة و هی سد الخلة فی شدة الحاجة، و قیل: الاستغاثة طلب الغوث و هو التخلیص من المکروه، و قیل تستغیثون تستجیرون من الغوث، وا غوثاه. ,
و المستغیث المسلوب القدرة، و المستجیر طالب الخلاص. این استغاثت آنست که «عمر خطاب» گفت: لما کان یوم بدر و نظر رسول اللَّه الی کثرة المشرکین و قلة المؤمنین، دخل العریش هو و ابو بکر فاستقبل القبلة، و جعل یدعو و یقول: اللهم انجز لی ما وعدتنی، اللهم ان تهلک هذه العصابة لا تعبد فی الارض. فلم یزل کذلک حتی سقط رداءه. فاخذ ابو بکر رداءه و القاه علی منکبیه ثم التزمه من ورائه، و قال: یا نبی اللَّه کذلک مناشدتک ربّک فان اللَّه سینجز لک وعدک. مصطفی ص چون قوم خود اندک دید و کافران را جمعی دید فراوان دعا کرد و نصرت خواست تا اللَّه تعالی وی را نصرت داد و دعای وی اجابت کرد. چنان که گفت: فَاسْتَجابَ لَکُمْ ای اجاب لکم. اجابت و استجابت یکی است. و قیل: الاستجابة ما تقدمها امتناع، و الاجابة ما لم یتقدمها امتناع. ,
أَنِّی مُمِدُّکُمْ ای بانّی مغیثکم بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ بفتح دال قراءت مدنی و یعقوب است. ای اردف بعضهم ببعض، او اردفهم المسلمون. یقال: ردفت الرجل اذا رکبت خلفه، و اردفته ای ارکبته خلفی. باقی قراء مردفین بکسر دال خوانند و این را دو وجه است: یکی مع کل واحد منها ردف له کما قال ابن عباس: مع کل ملک ملک فیکون الفین، و یکون المفعول علی هذا محذوفا تقدیره مردفین اردافا مثلهم. ,
وجه دیگر «مردفین» ای متتابعین فرقة بعد فرقة بعضهم فی اثر بعض. یقال اردفت الرجل اذا جئت بعده، و انشدوا: ,
قوله تعالی و تقدس: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ. استغاثت سه قسم است: یکی از حق بخلق، نشان بیگانگی است و از اجابت نومیدی یکی از خلق بحق، راه مسلمانی است و شرط بندگی یکی از حق بحق وسیلت دوستی است و اجابت دستوری. او که از حق بخلق نالد درد افزاید، او که از خلق بحق نالد درمان یابد، او که از حق بحق نالد حق بیند. ,
پیر طریقت شبلی رحمة اللَّه علیه در منازلات خویش بنعت حیرت از روی استغاثت از و عز سبحانه هم باو عز جلاله این کلمات میگفت: الهی ان طلبتک طردتنی و ان ترکتک طلبتنی. فلا معک قرار و لا منک فرار، المستغاث منک الیک! الهی! ارت بخوانم برانی، ور بروم بخوانی، پس من چه کنم بدین حیرانی؟ نه با تو مرا آرام، نه بی تو کارم بسامان، نه جای بریدن، نه امید رسیدن! فریاد از تو که این جانها همه شیدای تو و این دلها همه حیران تو! ,
الهی! این سوز ما امروز درد آمیز است، نه طاقت بسر بردن و نه جای گریز است. ,
سرّ وقت عارف تیغی تیز است. نه جای آرام و نه روی پرهیز است. ,
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدید، اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ پاسخ نیکو کنید خدا و رسول را، إِذا دَعاکُمْ آن گه که شما را خواند، لِما یُحْیِیکُمْ چیزی را که شما را زنده کند، وَ اعْلَمُوا و بدانید، أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ که خدای میان مرد و دل اوست، وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ. (۲۴) و بدانید که شما را انگیخته با او خواهند برد. ,
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً و بپرهیزید از فتنه، لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً کی نه راست به گناه کار افتد و ببدان از شما، وَ اعْلَمُوا و بدانید، أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ. (۲۵) که اللَّه سختگیر است. ,
وَ اذْکُرُوا و یاد دارید و یاد کنید، إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ آن گه که شما اندک بودید، مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ زبون گرفتگان بودید در زمین، تَخافُونَ میترسیدید همواره، أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ که مردمان شما را بربایند، فَآواکُمْ شما را جایگاه ساخت، وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ و شما را پیروزی داد بیاری دادن خویش، وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ و شما را روزی داد از خوشیها، لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۲۶)، تا مگر آزادی کنید. ,
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای گرویدگان، لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ کژ مروید با خدای و رسول، وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ و در امانتها شما خیانت مکنید، وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۲۷) و شما میدانید. ,
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ، استجابت و اجابت یکی است، همچون اوقد و استوقد قال الشاعر: ,
2 وداع دعانی من یجیب الی الندی فلم یستجبه عند ذاک مجیب
ای فلم یجبه، و المعنی اجیبوا للَّه و للرسول بالطّاعة. إِذا دَعاکُمْ این داعی رسول خداست و میگوید چون رسول خدا شما را خواند اجابت کنید و طاعت دارید. ,
روی ابو هریرة: انّ ابیّا کان یصلّی فدعاه رسول اللَّه ص فلم یجبه حتی فرغ من صلوته، ثمّ جاء و سلم علیه، فقال لم لم تجبنی اذا دعوتک؟ اما تقرأ قوله تعالی: اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ، فقال لم اعلم و لا اعود بعده الی مثله. ,
قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ... الآیة، استجابت بر لسان اهل اشارت بر دو وجه است: یکی استجابت توحید، دیگر استجابت تحقیق. توحید یکتا گفتن مؤمنان است و تحقیق یکتا بودن عارفان، توحید صفت روندگان است و تحقیق حال ربودگان. آن صفت خلیل است و این صفت حبیب، خلیل رونده بود بر درگاه عزت بر مقام خدمت ایستاده که: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً. جیب ربوده، در صدر دولت بحرمت نشسته، که خطاب آمد از حضرت لم یزل که: «السلام علیک ایّها النّبی و رحمة اللَّه و برکاته» روش سالکان در استجابت ظواهر است بر متابعت رسول و کشش ربودگان در استجابت سرائر است بر مشاهده علّام الغیوب، اینست که عالم طریقت گفت: استجیبوا للَّه بسرائرکم، و للرسول بظواهرکم اذا دعاکم لما یحییکم، حیاة النفوس بمتابعة الرّسول و حیاة القلوب بمشاهدةالغیوب. ,
2 فدیت رجالا فی الغیوب نزول و اسرارهم فیما هناک تجول
هیچ کس را از اهل آفرینش بحقیقت حیاة مسلم نیست، بیاجابت توحید و بی توقیع تحقیق، تا از حضرت نبوت این نداء عزت میآید که: امرت ان اقاتل النّاس حتی یقولوا لا اله الّا اللَّه. ,
إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ، اهل زندگی و زندگان بحقیقت ایشاناند که از تراجع پاکاند و از تهمت دور، و بدوستی مشهور، از سلطان نفس رسته و دلهاشان با مولی پیوسته، و سرهاشان باطلاع حق آراسته، به نسیم انس زنده و یادگار ازلی یافته و بدوست رسیده. ,
قوله تعالی: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ و خدای بر آن نیست که ایشان را عذاب کند، وَ أَنْتَ فِیهِمْ و تو در میان ایشان، وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ و نیست خدای عذاب کردن ایشان را، وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (۳۳) تا ایشان آمرزش میخواهند. ,
وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ و چیست ایشان را که عذاب نکند ایشان را، وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و ایشان خلق بر میگردانند از مسجد با آزرم، وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ ایشان بآن کس نهاند، إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ بآن کس نیست مگر موحدان و گرویدگان، وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۳۴) لکن ایشان بیشتر نمیدانند. ,
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ و نبود نماز ایشان، عِنْدَ الْبَیْتِ نزدیک خانه، إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً مگر صفیر زدن و آواز دست آوردن و دستزدن، فَذُوقُوا الْعَذابَ میچشید عذاب، بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۳۵) بآنکه کافر شدید. ,
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر شدند، یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ نفقه میکنند مالهای خویش، لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ تا برگردانند از راه خدای، فَسَیُنْفِقُونَها آن نفقه کنند، ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً پس ور ایشان تفریغ گردد و حسرت، ثُمَّ یُغْلَبُونَ آن گه ایشان را باز شکند وَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ (۳۶) و آن گه آن کافران را بدوزخ رانند. ,