9 اثر از ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

قوله تعالی: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ از ترسایان هیچ کس نیست، إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ مگر که بوی بگرود پیش از مرگ وی، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً (۱۵۹) و روز رستاخیز بر ایشان همه گواه است. ,

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا ببیدادگری گروهی از ایشان که جهود شدند، حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ حرام کردم بر ایشان چیزهای پاک، أُحِلَّتْ لَهُمْ که حلال بود بر ایشان پیش فا، وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً (۱۶۰) و بباز گردانیدن ایشان از راه خدای فراوانی را. ,

وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا و ربا ستدن ایشان، وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ و ایشان را باز زده بودند از آن، وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ و خوردن ایشان مالهای مردمان بباطل، وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً (۱۶۱) و ساخته‌ایم کافران را از ایشان عذابی دردنمای. ,

لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ لکن دور درشدگان در علم مِنْهُمْ از ایشان، وَ الْمُؤْمِنُونَ و گرویدگان، یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ میگروند بآنچه بتو فرو فرستاده آمد، وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ و آنچه فرو فرستاده آمد پیش از تو، وَ الْمُقِیمِینَ الصَّلاةَ و بپای دارندگان نماز، وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکاةَ و وادهندگان زکاة، وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ و گرویدگان بخدای و روز رستاخیز، أُولئِکَ ایشان آنند، سَنُؤْتِیهِمْ که ایشان را دهیم، أَجْراً عَظِیماً (۱۶۲) مزدی بزرگوار. ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ ابن عباس گفت: سبب نزول این آیت آن بود که عبد اللَّه بن سلام و اسد و اسید پسران کعب، و ثعلبة بن قیس و و یامین بن یامین و برادر زاده عبد اللَّه سلام، سلمه و خواهرزاده وی سلام، اینان مؤمنان اهل کتاب‌اند، پیش مصطفی (ص) شدند، و گفتند: یا رسول اللَّه! ما ایمان میآریم بتو، و بقرآن کتاب تو، و به موسی و بر تورات کتاب وی، و به عزیر، و بیرون ازین هر چه هست از کتاب و رسل ایمان بدان نیاریم. مصطفی (ص) گفت: نه، که ایمان آرید بخدا و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از قرآن فرو آمد. ایشان گفتند: نکنیم. پس ربّ العالمین این آیت فرستاد، میگوید: ای شما که به محمد و بقرآن و به موسی و به تورات گرویدند، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ باللّه بگروید، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از وی فرو فرستاده آمد: تورات و انجیل و زبور و جز از آن از کتب و صحف. ,

پس کفّار اهل کتاب را گفت: ایشان که ایمان نیاوردند، و بخدا کافر شدند و بفریشتگان، یعنی جهودان که به جبرئیل کافر شدند، و بت پرستان گفتند: الملائکة بنات اللَّه. ربّ العزّة جلّ جلاله ایشان را گفت: وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً. ,

چون این آیت فرو آمد، مؤمنان اهل کتاب گفتند: یا رسول اللَّه ما بخدای ایمان آوردیم، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بر هر رسول و کتابی که پیش از قرآن فرو آمد، و ایمان آوردیم بفریشتگان و روز رستاخیز، لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ کما فعلت الیهود و النصاری، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. ضحاک گفت: این آیت در شأن جهودان و ترسایان آمد، و معنی آنست که: ای شما که ایمان آوردید به موسی و تورات و به عیسی و انجیل، به محمد ایمان آرید و بقرآن. ,

و گفته‌اند که: علی الخصوص در شأن جهودان آمد، و معنی آنست که ای شما که ایمان آوردید بآنچه اوّل روز فرو فرستادند، ایمان آرید بآنچه آخر روز فرو فرستادند. ,

قوله تعالی: ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ الآیة گفته‌اند این خطاب منافقان است. میگوید: شما که منافقان‌اید اگر شکر کنید، و نعمت منعم بر خود بشناسید، و باحسان و انعام وی معترف شوید، و آن گه خدا و رسول را بآنچه گفتند، استوار دارید، و حقیقت توحید بجای آرید، اگر این کنید خدای چه کند که عذاب شما کند؟ یعنی که نکند. و شکر مقامی است از مقامات روندگان، برتر از صبر و خوف و زهد و امثال این، که بنفس خود مقصود نه‌اند، نه بینی که صبر نه عین صبر را در بنده می‌درباید، بلکه قهر هوا را می‌درباید، و خوف نه بر نفس خود مقصود است، بلکه تا خائف بوسیلت خود بمقامات مقصود رسد. و زهد میباید تا بنده بوی بگریزد از آن علایق که راه خدا بوی فرو بندد. و شکر چنین نیست، که شکر بنفس خود مقصود است، نه برای آن میباید که تا وسیلت کاری دیگر باشد. و محبّت و شوق و رضا و توحید همه ازین بابست. و هر چه مقصود بود در آخرت بماند. نبینی که چون بنده ببهشت رسد، صبر و خوف و زهد و توبه در بنده نماند؟ و شکر در وی بماند. یقول اللَّه تعالی: وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ. ,

و حقیقت شکر سه چیز است که تا آن هر سه بهم نیاید شکر نگویند: یکی علم، و دیگر حال، و سدیگر عمل. علم اصل است، و حال ثمره علم، و عمل ثمره حال. علم شناخت نعمتست از منعم، و حال شادی دلست بآن نعمت، و عمل بکار داشتن نعمت است بطاعت داشت منعم. و در خبر میآید که روز قیامت ندا آید: «لیقم الحمّادون». هیچکس بر نخیزد مگر آن کس که در همه احوال خدای را عزّ و جلّ شکر کرده باشد. و آن روز که آیت نهی آمد از گنج نهادن، عمر گفت: یا رسول اللَّه! پس چه جمع کنیم از مال؟ گفت: زبانی ذاکر، و دلی شاکر، و زنی مؤمنه. یعنی که در دنیا به این سه قناعت کن. زن مؤمنه را گفت که مرد را فارغ دارد، و بآن فراغت از وی ذکر و شکر حاصل آید. ,

وَ کانَ اللَّهُ شاکِراً یعنی: للقلیل من اعمالکم، عَلِیماً بنیّاتکم. ,

قوله: لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ این آیت رخصت است مظلوم را که از دست ظالم بنالد، و از وی شکایت کند. یعنی که وی را در آن تشکّی بزه‌ای نباشد، که تشفّی خود در آن می‌بیند. اگر سخن بد گوید آن مظلوم، یا دعائی بد کند بر وی، او را رخصت هست. گفته‌اند: این بمهمان داشتن فرو آمد. ,

قوله تعالی: وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً ای: احکم دینا ممّن اخلص عمله للَّه، و فوّض امره الیه، وَ هُوَ مُحْسِنٌ ای: موحّد للَّه، محسن الی خلقه، وَ اتَّبَعَ دین اللَّه الّذی بعث به محمدا. میگوید: کیست دیندار و پسندیده‌تر از آن کس که عمل خود از شرک و ریا پاک کند، و کار خود باللَّه باز گذارد، و اللَّه را کارساز و کار ران خود داند؟ و آن گه با خلق خدا نیکوکار بود و مهربان، بر پی آن دین ایستد که محمد را بآن دین فرستاد، و آن دین ابراهیم است و ملّت وی. ملّت ابراهیم در ملّت محمد داخل است. هر که بملّت محمد اقرار دهد، اتّباع ملّت ابراهیم کرد. ,

ابن عباس گفت: اقرار دادن به کعبه، و نماز کردن بآن، و طواف کردن گرد آن، و سعی میان صفا و مروه، و رمی جمرات، و حلق رأس، و جمله مناسک از دین ابراهیم است. هر که نماز سوی کعبه کرد، و باین صفات اقرار داد، اتّباع ملّت ابراهیم کرد. و این در شأن ابو بکر فرو آمد بقول بعضی مفسّران. ,

حَنِیفاً حال عن ابراهیم، او عن الضّمیر فی وَ اتَّبَعَ، و معناه: مائلا عن جمیع الأدیان. ,

وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا ابن عباس گفت: ابراهیم مهماندار بود، خانه بر سر راه داشتی، تا هر کسی که بر وی گذشتی، وی را مهمان کردی. پس یک سال مردمان را قحط رسید، از ابراهیم طعام طلب کردند، و ابراهیم را عادت بود که هر سال بار از مصر آوردی، از نزدیک دوستی که در مصر داشت. غلامان را و شتران را فرستاد نزدیک وی، بار خواست، و بار نبود آن سال، که ایشان را هم قحط رسیده بود. شتران را تهی باز گردانیدند، تا بهامونی رسیدند که پر از ریگ بود، آن چاکران ابراهیم با خود گفتند: اگر اشترانرا باز گردانیم بی‌بار، نه خوب بود، و دشمن را شماتت بود. درایستادند و غرارها پر از ریگ کردند. چون بر ابراهیم رسیدند قصّه با ابراهیم بگفتند، و ابراهیم دلتنگ شد، که مردم را امیدوار کرده بود، و دل بر آن نهاده که اکنون طعام رسد. و ساره در آن حال خفته بود، و ازین قصّه خبر نداشت. پس ابراهیم در خواب شد از دلتنگی، و ساره بیدار گشت، و پرسید که غلامان ما رسیدند از مصر؟ و بار آوردند؟ گفتند: آری رسیدند. ساره سر آن بار بگشاد، آرد سفید نیکو دید. خبّازان را بفرمود تا در پختن ایستادند. چون ابراهیم (ع) بیدار گشت، بوی طعام بوی رسید، گفت: یا سارة من این هذا الطّعام؟ از کجا آمد این طعام؟ گفت: این آنست که از نزدیک خلیل تو آن دوست مصری آوردند. ابراهیم فضل و کرامت خدای بر خود بدانست و گفت: این از نزدیک خلیل من اللَّه است، نه از نزدیک خلیل مصری. ابن عباس گفت: آن روز ربّ العزّة ابراهیم را دوست خوانده، و او را خلیل خود خواند. و گفته‌اند: آن روز که فریشتگان در پیش ابراهیم شدند، بر صورتهای غلامان نیکو روی، ابراهیم پنداشت که ایشان مهمانان‌اند، گوساله فربه بریان کرد، و نزدیک ایشان آورد، آن گه گفت: بخورید بدو شرط: یکی آنکه چون دست بطعام برید گوئید: «بسم اللَّه»، و چون از طعام فارغ شوید، گوئید: «الحمد للَّه». جبرئیل گفت: یا ابراهیم! سزاواری که اللَّه ترا دوست خود گیرد، و خلیل خود خواند. ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان! قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ آمد بشما این فرستاده، بِالْحَقِّ براستی، مِنْ رَبِّکُمْ از خدای شما، فَآمِنُوا بگروید، خَیْراً لَکُمْ شما را آن به است، وَ إِنْ تَکْفُرُوا و اگر کافر شوید، فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خدایراست هر چه در آسمان و زمین چیز است، وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (۱۷۰) و خدای دانا است راست دانش همیشه‌ای. ,

یا أَهْلَ الْکِتابِ ای اهل کتاب! لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ از اندازه در مگذرید در دین خویش، وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ و بر خدای مگویید، إِلَّا الْحَقَّ مگر سزای او، إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عیسی پسر مریم، رَسُولُ اللَّهِ رسول خدا است، وَ کَلِمَتُهُ سخن وی، أَلْقاها إِلی‌ مَرْیَمَ که آن سخن به مریم افکند، وَ رُوحٌ مِنْهُ و جانی است ازو، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ بگروید بخدا و فرستادگان او، وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ و مگویید که سه است، انْتَهُوا باز شید ازین گفتار، خَیْراً لَکُمْ شما را به است این. إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ که اللَّه خدایست یگانه یکتا، سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ پاکی و دوری وی را از آنکه وی را فرزند بود، لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ او راست هر چه در آسمان و زمین چیز است، وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا (۱۷۱) و خدای بسنده است بکار پذیری و کارسازی. یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ‌ ننگ نمیدارد عیسی،نْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ‌ که او خدای را بنده بود، لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌ و نه فریشتگان نزدیک کردگان، مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ‌ و هر که ننگ دارد از پرستش وی، یَسْتَکْبِرْ و گردن کشد،سَیَحْشُرُهُمْ‌ بهم آرد خدای ایشان را،لَیْهِ جَمِیعاً (۱۷۲) تا بوی آیند همگان. ,

فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ امّا ایشان که بگرویدند، و کار نیک کردند، «فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ تمام بایشان سپارد مزدهای ایشان، وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ و ایشان را بیفزاید از عطاء خود، وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا و امّا ایشان که ننگ داشتند از پرستش وی، وَ اسْتَکْبَرُوا و گردن کشیدند، فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِیماً عذاب کنند ایشان را عذابی دردنمای، وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ و نیابند خویشتن را، مِنْ دُونِ اللَّهِ فرود از خدای، وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً (۱۷۳) نه کارسازی و نه دوستی و نه یاری. ,

یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان، قَدْ جاءَکُمْ آمد بشما، بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ دست آویزی و حجّتی از خداوند شما، وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ و فرو فرستادیم بشما نُوراً مُبِیناً (۱۷۴) روشنایی پیدا. ,

قوله تعالی: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ,

روی ابو هریرة قال: قال النّبیّ (ص): «لینزلنّ ابن مریم حکما عدلا، و لیقتلنّ الدجال، و لیقتلنّ الخنزیر، و لیکسرنّ الصّلیب، و تکون السّجدة واحدة للَّه ربّ العالمین». ثمّ قال ابو هریرة: فاقرؤا ان شئتم: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ الآیة. ,

گفته‌اند که: کتاب اینجا انجیل است، و اهل کتاب ترسایان‌اند که در عیسی غلوّ میکنند، و کافر میشوند. میگوید: هیچ ترسا نماند بوقت نزول عیسی از آسمان، که نه بوی ایمان آرد، و پیش از مرگ عیسی بپیغامبری و بندگی وی گواهی دهد. و گفته‌اند که: اهل کتاب جهودان‌اند و ترسایان. و قیل: مَوْتِهِ کنایتست از آحاد ایشان. میگوید: هیچ نیست از جهودان و ترسایان که بوقت معاینه چون میمیرند، نه بعیسی ایمان آرند، و گویند پیغامبر است و بنده، لکن ایمان که بوقت معاینه بود سودی نکند، چنان که ربّ العزّة گفت: فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا. قال ابن عباس: لا یموت یهودیّ و لا صاحب کتاب حتّی یؤمن بعیسی، و ان احترق او غرق او سقط علیه جدار او اکله السّبع. عکرمه گفت: ابن عباس را امتحان کردند، گفتند: اگر از بالا بزیر افتد، و هلاک شود، ایمان چگونه آرد؟ گفت: در هوا آن کلمه بگوید. گفتند: و اگر او را گردن بزنند چون ایمان آرد؟ گفت: زبان بآن میگرداند چندان که تواند. محمد بن علی بن الحنفیة گفت: کسی که جهود باشد بوقت مرگ وی فریشتگان آیند، و بر روی و بر قفای وی میزنند، و میگویند: ای عدوّ اللَّه! نه عیسی پیغامبر بتو آمد و تو او را دروغ‌زن گرفتی؟ آن جهود گوید: آمنت انّه عبد نبیّ. این بگوید، لکن سود ندارد، و ایمان باین وقت بکار نیاید. و همچنین ترسا را گویند: ای عدوّ اللَّه! اتاک عیسی نبیّا، فکذبت به، و زعمت انّه اللَّه او ابنه؟ ترسا ایمان آرد و گوید: انّه عبد اللَّه و رسوله، لکن بکار نیاید و سود ندارد. و قیل: «لیؤمننّ به» یعود الی محمد (ص)، و «قبل موته» یعود الی الکتابیّ، و قیل: الأوّل یعود الی اللَّه سبحانه، و الثّانی الی الکتابیّ، و الصّحیح ما سبق، اذ لیس فی الآیة الّا ذکر عیسی (ع). وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً علی ان قد بلّغ الرّسالة، و اقرّ بالعبودیّة علی نفسه. ,

فَبِظُلْمٍ ای فبظلم طائفة، مِنَ الَّذِینَ هادُوا این ظلم آن است که نقض پیمان کردند، و بآیات خدای کافر شدند. ربّ العزّة ایشان را بآن ظلم و بآن بغی عقوبت کرد، و چیزهای حلال بر ایشان حرام کرد، و این تحریم آنجا است که گفت: وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذِی ظُفُرٍ الآیة. و درین آیت تقدیم و تأخیر است، و نظم آیت اینست: فبظلم من الّذین هادوا و بصدّهم عن سبیل اللَّه و أخذهم الرّبوا و أکلهم اموال النّاس بالباطل حرّمنا علیهم طیّبات احلّت لهم، عقوبة لهم. میگوید: بآنکه ظلم کردند، و مردمان را از راه مصطفی و از راه خدا و از دین بر گردانیدند، و ربا ستدند، و مال مردم به بی‌حق و باطل خوردند، ما آن حلالها بر ایشان حرام کردیم، عقوبت ایشان را در دنیا، ایشان را این عقوبت کردیم، و در عقبی ایشان را عذابی دردنمای ساختیم. آن گه مؤمنان ایشان را چون عبد اللَّه سلام و اصحاب وی مستثنی کرد، و گفت: لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ یعنی فی علم کتابهم من الیهود، وَ الْمُؤْمِنُونَ یعنی اصحاب النّبیّ (ص)، یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ یعنی القرآن، وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یعنی التوراة و الانجیل و الزبور. ,

قوله تعالی: ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ چه کار دارد و چه کند خدای بعذاب کردن شما، إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ اگر خدای را منعم دانید و او را استوار گیرید، وَ کانَ اللَّهُ شاکِراً عَلِیماً (۱۴۷) و خدای سپاس دار است دانای همیشه‌ای. لا یُحِبُّ اللَّهُ دوست ندارد خدای، الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ سخن گفتن ببدی، إِلَّا مَنْ ظُلِمَ مگر کسی که بر وی ستم کنند، وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً (۱۴۸) و خدای شنواست دانای همیشه‌ای ای. ,

إِنْ تُبْدُوا خَیْراً هر گه که نیکی پیدا کنید، أَوْ تُخْفُوهُ یا نهان دارید آن را در دل، أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ یا فرا گذارید بدی از بد کرداری، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا قَدِیراً (۱۴۹) اللَّه عفو کننده است و قادر و توانا. ,

إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ ایشان که کافر شدند، بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ بخدا و برسولان وی، وَ یُرِیدُونَ و می‌خواهند، أَنْ یُفَرِّقُوا که جدا کنند در تصدیق، بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ میان خدا و رسولان وی، وَ یَقُولُونَ و میگویند، نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ ببعضی از حق بگرویم، وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ و ببعضی نگرویم، وَ یُرِیدُونَ و میخواهند، أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا (۱۵۰) که میان استوار گرفتن و نااستوار گرفتن راهی سازند. ,

أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ ایشانند کافران، حَقًّا براستی و درستی، وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ و ساخته‌ایم ما کافران را، عَذاباً مُهِیناً (۱۵۱) عذابی خوار کننده. ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ بگروید بخدا و برسول وی، وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی‌ رَسُولِهِ و بقرآن که برسول خود فرو فرستاد، وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ و بکتابها که از پیش فرو فرستاد بر پیغمبران، وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ و هر که کافر شود بخدا، وَ مَلائِکَتِهِ و فریشتگان وی، وَ کُتُبِهِ و کتابهای وی، وَ رُسُلِهِ و رسولان وی، وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ و بروز رستاخیز، فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً (۱۳۶) او بیراه گشت بیراهی دور. ,

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ایشان که بگرویدند، ثُمَّ کَفَرُوا باز کافر شدند، ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً پس در کفر بیفزودند، لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ خدای بر آن نیست که ایشان را بیامرزد هرگز، وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا (۱۳۷) و نه بر آنکه ایشان را راه نماید هرگز. ,

بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ خبر کن منافقان را، بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً (۱۳۸) که ایشانراست عذابی دردنمای. ,

الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ ایشان که کافران را بدوستان میدارند، مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ فرود از مؤمنان، أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ بنزدیک کافران می‌قوّت و عزّت جویند، فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً (۱۳۹) قوّت و عزّت خدایراست بهمگی. ,

قوله تعالی: وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً و کیست نیکو دین‌تر، مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ از آنکه روی خود فرا خدا کرد؟، وَ هُوَ مُحْسِنٌ و آن گه با آن نیکوکار بود، وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ و بر پی ملّت ابراهیم ایستاد، حَنِیفاً آن مسلمان پاک دین، وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا (۱۲۵) و اللَّه ابراهیم را دوست گرفت. ,

وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و خدایراست هر چه در آسمان و زمین چیز است، وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطاً (۱۲۶) و خدای بهمه چیز دانا است دانای همیشه‌ای. ,

وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ می‌پاسخ پرسند از تو در کار زنان، قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ گوی که خدای پاسخ میکند شما را در کار ایشان، وَ ما یُتْلی‌ عَلَیْکُمْ و آنچه بر شما میخوانند، فِی الْکِتابِ درین نامه، فِی یَتامَی النِّساءِ در کار دختران پدر مردگان، اللَّاتِی لا تُؤْتُونَهُنَّ آنان که ایشان را نمیدهید، ما کُتِبَ لَهُنَّ آنچه واجب نبشته‌اند ایشان را، وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ و رغبت نمیکنید که بزنی کنید ایشان را، وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدانِ و از تو می‌فتوی پرسند زبون گرفتگان از کودکان، وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامی‌ بِالْقِسْطِ و میفرماید اللَّه شما را که یتیمان را بداد بپای ایستید، وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ و هر چه کنید از نیکی، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلِیماً (۱۲۷) اللَّه بآن دانا است همیشه‌ای. ,

وَ إِنِ امْرَأَةٌ و اگر زنی بود، خافَتْ مِنْ بَعْلِها که از شوی خویش دانسته و دیده باشد، نُشُوزاً باز نشستی، أَوْ إِعْراضاً یا روی گردانیدنی، فَلا جُناحَ عَلَیْهِما نیست بر ایشان تنگیی، أَنْ یُصْلِحا که با هم آشتی سازند، بَیْنَهُما صُلْحاً میان یکدیگر بر خیر، وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ و آشتی به، وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ و حاضر کرده‌اند مردمان را بدریغ داشتن خویشتن را از ناکامی، وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا و اگر بنیکویی در آئید، از بیداد بپرهیزید، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۱۲۸) اللَّه بآنچه شما میکنید دانا است آگاه همیشه‌ای. ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ الآیة این خطاب با اهل هر دو کتاب است: تورات انجیل، و رسول ایدر محمد (ص) است، میگوید: ای جهودان و ای ترسایان! محمدبشما آمد و قرآن آورد، فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ او را تصدیق کنید، و قرآن براست دارید که شما را این به بود از کفر. پس اگر کافر شید و محمد را دروغ زن گیرید، و نعمت خدای بر خود بپوشید، بدرستی بدانید که هر چه در آسمانها و زمینها خلق است همه آن اللَّه است. تواند که شما را بزمین فرو برد، یا آسمان بسر شما فرو آرد، و روزی از شما باز گیرد. کفر شما شما را زیان دارد، و اگر نه خدای بی‌نیاز است از شما و طاعت شما. پس گفت: وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً اللَّه دانا است بعاقبت کار همگان از کفر و ایمان، حکیم است درین تکلیف که شما را میکند، و میداند که از شما چه آید. ,

یا أَهْلَ الْکِتابِ این خطاب با ترسایان است که در کار عیسی غلوّ کردند. ,

و معنی غلوّ از اندازه در گذشتن است بناحق. میگوید: ای ترسایان! در دین خود از اندازه در مگذرید، و بر اللَّه جز آنکه سزای وی است مگویید، او را بی‌عیب و پاک دانید، از جفت و فرزند و انباز، که وی را نه انباز است، نه جفت، نه فرزند. ,

آن گه صفت عیسی کرد، و گفت: إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عیسی پسر مریم است نه پسر خدا، چنان که ترسایان گفتند. «رَسُولُ اللَّهِ» رسول خدا است، نه چنان که جهودان گفتند که نیست. باین دو کلمه بر هر دو گروه رد کرد آنچه در عیسی گفتند. وَ کَلِمَتُهُ معنی آنست که بکلمه حق در وجود آمد، که وی را گفت «کن فکان»، و گفته‌اند وی را کلمت خواند، از بهر آنکه خلق بوی هدی یافتند، چنان که بکلام وی یافتند. ,

آثار رشیدالدین میبدی

9 اثر از ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.