قوله از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 83
1. قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ... الآیة.
1. قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ... الآیة.
1. قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ هر کرا رقم نصرت از درگاه عزّت بر ناصیه روزگار او کشیدند، یگانه عالم گشت، و قطب مرکز سیادت، و نشانه اهل مملکت، و قبله آمال خداوندان حیرت.
1. قوله تعالی: وَ لا تَحْسَبَنَّ و مپندار البته، الَّذِینَ قُتِلُوا ایشان را که بکشتند، فِی سَبِیلِ اللَّهِ (از بهر خدا) در راه خدا، أَمْواتاً که ایشان مردگاناند، بَلْ أَحْیاءٌ نیستند که زندگانند، عِنْدَ رَبِّهِمْ نزدیک خدای خویش، یُرْزَقُونَ (۱۶۹) بر ایشان رزق میرانند و نزل میرسانند.
1. قوله تعالی: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ... الآیة. مفسّران گفتهاند که: این آیت در شأن شهداء بدر و احد فرود آمد. شهداء بدر چهارده کس بودند، ازیشان شش کس مهاجراند: مهجع بن عبد اللَّه مولی عمر بن خطاب، و هو اوّل قتیل قتل یوم بدر، و عبید بن الحرث، و عمیر بن ابی وقاص، و ذو الشمالین عبد عمرو بن نضلة، و عقیل بن بکیر، و صفوان بن بیضا. و شهداء احد هفتاد کس بودند. ازیشان پنج کس مهاجران: حمزة بن عبد المطلب، مصعب بن عمیر، عثمان بن شماس، عبد اللَّه بن جحش، سعد مولی عتبة بن ربیعة. دیگر همه انصار بودند که در راه خدا، از بهر خدا کشته شدند، و از رب العزة بایشان نواختها رسید و کرامتها دیدند. ارواح ایشان در شکم مرغان بهشتی تا در مرغزار بهشت پرواز میکنند، و از آن میوههای بهشتی میخورند، و آن گه قرارگاه ایشان قندیلهای زرین در زیر عرش ملک. ایشان چون این نواخت و این کرامت دیدند و یافتند، قالوا: یا لیت قومنا یعلمون ما نحن فیه من النّعیم. گفتند: ای کاشک کسان ما که در دنیااند از احوال ما خبر داشتندی، و این نواخت و کرامت و این جای خوش و این ناز و نعیم که ما داریم بدانستندی، بودی که ایشان نیز جهاد کردندی تا باین روز دولت و شادی رسیدندی.
1. قوله تعالی: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ الآیة:
1. قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ خدای بران نیست، لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ که فرو گذارد گرویدگان را، عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ بر آنچه شما بر آنید، حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ تا جدا کند ناپاک از پاک، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ و نیست خدای بر آن که شما را مطلع گرداند بر غیب، وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی لکن خدای میگزیند، مِنْ رُسُلِهِ از فرستادگان خود، مَنْ یَشاءُ آن را که خواهد، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ پس بگروید بخدای و فرستادگان وی، وَ إِنْ تُؤْمِنُوا و اگر بگروید، وَ تَتَّقُوا و بپرهیزید، فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۷۹) شما راست مزد بزرگوار.
1. قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ... الآیة سبب نزول این آیت بر قول سدی آنست که: رسول خدا (ص) گفته بود: «عرضت علیّ امّتی فی صورها فی الطّین کما عرضت علی آدم (ع)، و اعلمت من یؤمن بی و من یکفر الحدیث بطوله...
1. قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ این کار چنین مبهم فرو نگذارند! و این قصه سربسته روزی برگشایند! و این دامن فراهم کرده آخر بیفشانند! و این سر و پای درهم کردگان صافیان و جافیان آخر بینی که از هم باز کنند! فَرِیقاً هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ و هر کس را بمأوی و منزل خویش فرود آرند، فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ یکی در حزب شیطان، کشته حرمان، و اندوه جاودان أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ. یکی نواخته رحمن، در زمره دوستان، بمهر ازل شادان، برو داغ وَ عِبادُ الرَّحْمنِ. امروز تو چند بینی و چه دریابی که درهای اسرار فرو بسته، و مسمار غیب بر در خانه توحید و شرک زده، و کلید آن بخود سپرده که: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ همین است که گفت عزّ و علا: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ، و تا نپنداری که آنچه دیده تو بآن نرسد دیده انبیاء نیز نرسد! نمیخوانی که: وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ. میفرماید که: ایمان بیارید، و استوار گیرید اللَّه را، که غیبدان است و نهان بین، و فرو فرستادگان پیغامبران را که بوحی پاک ایشان را بر غیب همی دارد، و پوشیده مینماید، و چون نماید چندان نماید که خود خواهد، نه چندان که بنده خواهد، کما قال عزّ و جلّ: وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ. خدای داند که بنده چه برتابد، و وی را چه شاید، و دانستن چیست که وی را بکار آید! مدبّر کار بندگان اوست! کارساز و کارران و نگهبان اوست! صحّ الخبر انّه عزّ و جلّ یقول: ادبر عبادی بعلمی، انی بعبادی خبیر بصیر.
1. قوله تعالی: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ هر تنی چشنده مرگست، وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ و مزدهای شما بتمامی بشما سپارند، یَوْمَ الْقِیامَةِ و این مزد شما را روز رستاخیز دهند، فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ هر که را دور کنند از آتش، وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ و در بهشت در آرند، فَقَدْ فازَ پیروز آمد و رست، وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا و نیست زندگانی این جهانی، إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ (۱۸۵) مگر بر خورداری بفرهیب.
1. قوله تعالی: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ای کلّ نفس منفوسة تعالج غصص الموت. میگوید: هر نفسی منفوسه بر ممرّ انفاس بگذشته مرگ بچشد، و سکرات مرگ ببیند، یعنی اهل زمین. فانّ من فی الجنّة و النّار لا یموتون، خزنه بهشت و حور و غلمان و خزنه دوزخ نمیرند چنان که جای دیگر گفت: فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ و هم من فی الجنّة و النّار من الخزنة. فریشتگان آسمان نیز طمع کردند که نمیرند که از حضرت عزّت این آیت آمده بود: کلّ من علیها فان هر چه بر زمین است بسر آمدنی است و مردنی، ایشان گفتند: ما نمیریم که ما آسمانیانیم نه زمینیان. ربّ العالمین آیت فرستاد: کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ یقین شد ایشان را که مردنیاند. و فی ذلک ما
1. قوله تعالی: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ای خداوندی که بندگانت همه فانیاند و تو باقی! ای خداوندی که رهیگانت همه برسیدنیاند و تو بودنی! بودی تو و کس نبود! بمانی تو و کس نماند! همه مقهوراند و تو قهار! همه مأموراند و تو جبّار! همه مصنوعاند تو کردگار! همه مردنیاند و تو زنده پاینده! همه رفتنیاند و تو خداوندی گمارنده، و با همه تاونده.
1. قوله تعالی: إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ در آفرینش آسمانها و زمین، وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ و آمد و شد شب و روز، لَآیاتٍ نشانهایی است، لِأُولِی الْأَلْبابِ (۱۹۰) خردمندان و زیرکان را.