دیدی که غلام داشتم چندان من از مسعود سعد سلمان رباعی 330
1. دیدی که غلام داشتم چندان من
پرورده ز خون دل چو فرزندان من
1. دیدی که غلام داشتم چندان من
پرورده ز خون دل چو فرزندان من
1. ای بسا شب که تا به روز سپید
متعجب ز من بماند اختر
1. تیری که بزد چرخ مرا پنهان زد
جز پنهان مرد مرد را نتوان زد
1. بر چرخ فتاده نور ایران ملکست
واندر هر دل سرور ایران ملکست
مسعود سعد سلمان یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 5 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای مسعود سعد سلمان معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: مسعود بن سعد بن سلمان شاعر نامی نیمهٔ دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری قمری است. اصل او از همدان بوده و بین سالهای ۴۳۸ تا ۴۴۰ در لاهور زاده شده است. منصوب بودن در مشاغل دیوانی موجب دو بار و مجموعاً ۱۸سال زندانی شدن وی شد. بعد از رهایی از دومین دورهٔ اسارت به سمت کتابداری سلطان مسعود و بعد از او عضدالدوله شیرزاد بن مسعود و ملک ارسلان بن مسعود و بهرامشاه بن مسعود مشغول شد و تا زمان وفاتش در سال ۵۱۵ هجری قمری نزد ایشان تقرب داشت. دیوان وی مکرر به طبع رسیده و حدود ۱۶۰۰۰ بیت دارد. به غیر از دیوان فارسی، دو دیوان تازی و هندی نیز به او نسبت دادهاند. حبسیههای وی معروف است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار مسعود سعد سلمان را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.