1 ماتم کده شد جهان نهان نیست ماتم زده کیست کاز جهان نیست
2 زان جمله یکی منم درین سوز از روزی خویشتن بدین روز
3 کامسال، دو نور از اخترم رفت هم مادر و هم برادرم رفت
4 یک هفته، ز بخت تفتهٔ من گم شد دو مهٔ دو هفتهٔ من
1 چون گنج هنر گشاد بختم نوباوهٔ غیب گشت رختم
2 ارزانی گوهر گران خیز کرد از همه سو خزنده را تیز
3 میخواست بسی دل هوس باز کز سحر قدیم نو کنم ساز
4 بیرون دهم از دم درونی با جادوی رفته هم فسونی