گویندهٔ حکایت از امیرخسرو دهلوی دیوان اشعار 13
1. گویندهٔ حکایت آن چنان کرد
کان خسته چو باد پدر روان کرد
...
1. گویندهٔ حکایت آن چنان کرد
کان خسته چو باد پدر روان کرد
...
1. پیر از دل دردمند برخاست
اشتر طلبید و محمل آراست
...
1. خوانندهٔ حرف آشنایی
زین گونه کند سخن سرایی
...
1. توقیع کش مثال این حرف
در نامه، سخن چنین کند صرف
...
1. گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه
...
1. آغاز صحیفهٔ معانی
بر نام خدای جاودانی
...
1. آغاز سخن به نام شاهی
کار است چو چرخ بارگاهی
...
1. چون نافه گشاد باد نوروز
بشکفت بهار عالم افروز
...
1. یک روز، به گاه نیم روزان،
کانجم شد از آفتاب سوزان
...
1. افسانه سرای شکرین گفت
ز الماس زبان، گهر چنین سفت:
...
1. چون بر سر چرخ لاجوردی
خورشید نهاد رو به زردی
...