4 اثر از مجنون و لیلی در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مجنون و لیلی در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مجنون و لیلی در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 آغاز صحیفهٔ معانی بر نام خدای جاودانی

2 آن را که هدایتی رساند اندازه کرا، که واستاند

3 وآن را که کند ز روشنی دور آن کیست که باز بخشدش نور

4 وآنگه ز خراش سینهٔ خویش خونابه فشانده از دل ریش

1 توقیع کش مثال این حرف در نامه، سخن چنین کند صرف

2 کان سوختهٔ خراب سینه اورنگ نشین بی خزینه

3 از نوفلیان چو بی غرض ماند لختی ز فراق در مرض ماند

4 چون پیکرش از نشان نستی آمد قدری به تن درستی

1 چون گوهر مدح خواجه سفتم وز غیب شنیدم، آنچه گفتم

2 اکنون قدری در معانی ریزم بسر چنید ثانی

3 قطب ز من و پناه ایمان سر جمله جملهٔ کریمان

4 در شرع، نظام دین احمد یعنی که، نظام دین محمد

1 خوانندهٔ حرف آشنایی زین گونه کند سخن سرایی

2 کان پیر جگر کباب گشته وز بادهٔ غم خراب گشته

3 چون زد در عروس نومید شد ساختهٔ گزند جاوید

4 شد در پی آنکه تا چه سازد کان عاشق خسته را نوازد

1 گویند که، در عرب، جوانی بودست ز نسبت شبانی

2 بختش چو به اوج رهبری داشت همت به فلک برابری داشت

3 زان پیشه کز اصل کار بودش اقبال رهی دگر نمودش

4 زان شیردلی که داشت با خویش آلوده نشد به چربی میش

1 چون رفت به گوش هر کس این راز وز هر طرفی برآمد آواز

2 کازاده جوانی از فلان کوی شد شیفتهٔ فلان پری روی

3 در مکتب عشق شد غلامش خواند شب و روز لوح نامش

4 مقصود وی آن بت یگانه است وآن درس تعلمش بهانه‌است

1 ای داده به دل خزینهٔ راز عقل از تو شده خزینه پرداز

2 ای دیده گشای دوربینان سرمایه دهٔ تهی نشینان

3 ای تو به همین صفت سزاوار نام تو گره کشای هر کار

4 ای جلوه گر بهار خندان بینا کن چشم هوشمندان

1 دندانه گشای قفل این راز زین گونه در سخن کند باز

2 کان روز که زاد قیس فرخ رخشنده شد آن قبیله را رخ

3 زان نور خجستهٔ شب افروز بر عامریان خجسته شد روز

4 بنشست پدر به شادمانی بگشاد دری به مهمانی

1 ما هیچ کسان کوی یاریم ما سوختگان خام کاریم

2 چو گل ز خوشی به خنده کوشیم هر چند لباس ژنده پوشیم

3 با شیر و گوزن هم عنانیم با زاغ و زغن هم آشیانیم

4 گنجیست غم اندرون سینه ما راست کلید آن خزینه

1 چون بر سر چرخ لاجوردی خورشید نهاد رو به زردی

2 معشوقهٔ آفتاب پایه برداشت ز فرق دوست سایه

3 بر عزم شدن ز جای بر خاست عذری به هزار لطف درخواست

4 او در سخن و رفیق خاموش تا پاک دلش ببرده از هوش

آثار امیرخسرو دهلوی

4 اثر از مجنون و لیلی در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مجنون و لیلی در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.