2 اثر از مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 ای دو جهان ذرّهٔ از راه تو هیچتراز هیچ به درگاه تو

2 پشت فلک طوق سجود از تو یافت شام عدم صبح وجود از تو یافت

3 یافته از درگه تو فتح باب بارگه اِنَّ اِلینا اِیاب

4 هست کن هر چه بعالم توئی وانکه همه نیست کند هم توئی

1 ای ز ازل گوهر پاک آمده گوهر تو زیور خاک آمده

2 چنبر نه چرخ بسی بیخت خاک تا تو برون آمدی ای در پاک

3 آن خلقی تو که ز روز نخست کون به مهمانی شش روز تست

4 خود ز پدر گر چه کنون آمدی یا پدر از حجله برون آمدی

1 هر چه درین چره کهن ساختند قالبی از بهر سخن ساختند

2 لیک نیفتاد به روی ز می قالب این سکه به از آدمی

3 زنده به جز آدمیان نیست کس کادمی از ناطقه زنده است و بس

4 پس چو چنین است سخن جان ماست وانکه بد و زنده بود زان ماست

1 زاهدی از خوان رضا توشه گیر گشت ز غوغای جهان گوشه‌گیر

2 شد ز بسی سجدهٔ پنهانیش خاک زمین صندل پیشانیش

3 تا به نود سال درین داوری داشت ز توفیق خدا یاوری

4 صبح دمی خضر ز خضرای دشت سوی نهان خانهٔ رازش گذشت

1 چون تن آدم ز گل آراستند خانهٔ جان بهر دل آراستند

2 آدمی آن است که در وی دل است ور نه علف خانهٔ آب و گل است

3 دل نه همان قطرهٔ خون است و بس کز خود و اشام برادر نفس

4 دل اگر این مهره آب و گل است خر هم از اقبال تو صاحبدل است

1 گلخنی کرد به شاهی نگاه رفت دلش در خم گیسوی شاه

2 شه چو به گرما به رسیدی فراز سوخته برویش برابر نماز

3 در رخ شه دیدی و بگریستی گاه به مردی و گهی زیستی

4 شاه در و دید و دریافتی در دل از آن سوز اثر یافتی

1 از پی میراث یکی خشم ناک ریخت به کین خون برادر به خاک

2 تیغ به خون شسته ز پهنای دست پیش در میر ولایت گذشت

3 دید دو برنای چو سرو بلند یافته ز آسیب گناهی گزند

4 تیغ برآورده سیاست گری تا به هر آسیب رباید سری

1 کعبه روی چند به گرمای تیز تشنه فتادند به دشت حجیز

2 چون به قدم طاقت گامی نماند خون به حد جرعه به جامی نماند

3 بر تل تفسیده قضا می‌زدند ز انده مردن سر و پا می‌زدند

4 دود اجل خاست ز هر بندشان بی خودی از پای در افگندشان

1 بود یدالله بوغا در مصاف با یکی از کینه وران در طواف

2 حمله بسی کرد سوار دلیر گبر ستیزنده نیامد به زیر

3 تا به چنان کش مکش از دستبرد شد ز دو سوالت پیکار خرد

4 هر دو دلاور چون به کین آمدند گرم ز توسن به زمین آمدند

1 داشت شبانی رمه در کوهسار پیر و جوان گشته ازو شیر خوار

2 شیر که از بز به سبو ریختی آب در آن شیر درآمیختی

3 بردی از آن آب ملمع به شیر نقرهٔ چون شیر ز برنا و پیر

4 روزی که آن کوه به صحرای خاک سیل درآمد رمه را برد پاک

آثار امیرخسرو دهلوی

2 اثر از مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.