2 اثر از مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 داشت شبانی رمه در کوهسار پیر و جوان گشته ازو شیر خوار

2 شیر که از بز به سبو ریختی آب در آن شیر درآمیختی

3 بردی از آن آب ملمع به شیر نقرهٔ چون شیر ز برنا و پیر

4 روزی که آن کوه به صحرای خاک سیل درآمد رمه را برد پاک

1 گلخنی کرد به شاهی نگاه رفت دلش در خم گیسوی شاه

2 شه چو به گرما به رسیدی فراز سوخته برویش برابر نماز

3 در رخ شه دیدی و بگریستی گاه به مردی و گهی زیستی

4 شاه در و دید و دریافتی در دل از آن سوز اثر یافتی

1 کعبه روی چند به گرمای تیز تشنه فتادند به دشت حجیز

2 چون به قدم طاقت گامی نماند خون به حد جرعه به جامی نماند

3 بر تل تفسیده قضا می‌زدند ز انده مردن سر و پا می‌زدند

4 دود اجل خاست ز هر بندشان بی خودی از پای در افگندشان

1 یارب از آیین صواب خودم هم تو بیاموز جواب خودم

2 بو که ز نزدهت گه درالسلام بوی علیکی رسد و السلام

1 از پی میراث یکی خشم ناک ریخت به کین خون برادر به خاک

2 تیغ به خون شسته ز پهنای دست پیش در میر ولایت گذشت

3 دید دو برنای چو سرو بلند یافته ز آسیب گناهی گزند

4 تیغ برآورده سیاست گری تا به هر آسیب رباید سری

1 باغ در ایام بهاران خوش است موسم گل با رخ یاران خوشست

2 چون گل نوروز کند نافه باز نرگس سرمست در آید به ناز

3 سبزه برآرد خط عاشق فریب از دل بیننده رباید شکیب

4 برگ شود بر گل نسرین فراخ آب چکد ز ابر بر اندام شاخ

1 شکر خدا را که ز فضل خدای گشت مزین چو بهشت این سرای

2 بیست خزانه است درو پر ز گنج بیست خزینه ز صد و بیست و پنج

3 ور همه بین آوری اندر شمار سه صد و ده بر شمر و سه هزار

1 چون تن آدم ز گل آراستند خانهٔ جان بهر دل آراستند

2 آدمی آن است که در وی دل است ور نه علف خانهٔ آب و گل است

3 دل نه همان قطرهٔ خون است و بس کز خود و اشام برادر نفس

4 دل اگر این مهره آب و گل است خر هم از اقبال تو صاحبدل است

1 ای ز ازل گوهر پاک آمده گوهر تو زیور خاک آمده

2 چنبر نه چرخ بسی بیخت خاک تا تو برون آمدی ای در پاک

3 آن خلقی تو که ز روز نخست کون به مهمانی شش روز تست

4 خود ز پدر گر چه کنون آمدی یا پدر از حجله برون آمدی

1 صبح دمی رفت مسیحا به دشت سبزه صحرا به دمش زنده گشت

2 بی خردی در رخ آن گنج زار کرد به دشنام زبان را در آن

3 هر چه که گفت او سخن ناصواب زین طرفش بود به رحمت جواب

4 او به خصومت همه نفرین فزود وین به لطافت همه تحسین نمود

آثار امیرخسرو دهلوی

2 اثر از مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مطلع‌الانوار در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.