آثار کمال خجندی

صفحه 98 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 درین پستی گر آن مه را نیابی به بالا هم شوی آنجا نیابی

2 طنابت کی کشد زین سو به بالا سر رشته از اینجا تا نیایی

3 تو هیچی با وجود او وز این هیچ نیایی هیچ تا او را نیابی

4 شوی گم زیر پنهانخانه خاک گر آن معشوق را پیدا نیابی

1 نشان خاک پای او اگر می یافتم جایی سرم می گشت در پائیش غلطان دیده در پایی

2 تمنا کرده ام با خود که در پایش فتم بی خود کم افتد در سر عاشق ازین خوشتر تمنائی

3 دل پروانه پیش شمع رأی سوختن دارد نه بینم در میان جمع روشنتر ازین رایی

4 جمالت را چو بازاریست نیز از غمزه و مژگان رها کن تا کند زلفت به حسن خویش سودائی

1 ندارد دلم طاقت بی توی که کردست چشم توام جادوی

2 ز نو ابروبت ساخت شیدا مرا چنینها کند ماه نو در توی

3 گشودند چشمان تو ترک و هند به ناوک کشی و کمان ابروی

4 چه دولت که آن پای را در سرست که دارد به زلف تو هم زانوی

1 گر تو دل ما سوختی از آتش دوری ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری

2 هرچند که دور از تو چو فرهاد فتادیم چون سنگ دلان دل ننهادیم بدوری

3 دانم نخوری غم ز هلاک من رنجور در ماتم بلبل ننشیند گل سوری

4 تا با توام از روضه نیندیشم و از حور هرجا نونی آن روضه خلدست و تو حوری

1 چو گل به لطف نو زد ان نازک اندامی درید پیرهن نیکوئی به بد نامی

2 دلم بشام سر زلف نست و میترسم که باز بشکنی این آبگینه شامی

3 یکی که میبرد آرام دل به شیوه چشم چه چشم دارم ازو شیوه دلارامی

4 به نکهت سر زلف تو باز دم زد عود عجب که سوخته و از سر نمی نهد خامی

1 زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن نگاه تا ببینی از تو مسکینان بسی بر خاک راه

2 شوق آن روی چو آتش گر گنه گیرند و جرم من سزای آتشم چون بیشتر دارم گناه

3 بر دو عارضی چون کشید آن طرفه خطها در دو روز کآن چنان نازک خطی نتوان کشیده در دو ماه

4 نا گرفت زلف او بوسیدنش خواهم ذقن تشنه ام من تشنه خواهم یی رسن رفتن به چاه

1 ای درد درون جان چه باشی ای سوز درون نهان چه باشی

2 ای خون دل از زمین چه جویی ای ناله بر آسمان چه باشی

3 ای اشک روان برون شو از چشم در خانه مردمان چه باشی

4 ای بی تو تنم ننی ز جان دور دور از من ناتوان چه باشی

1 ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی رندان سر کوی تو مست از تو به بویی

2 پیش تو بسر آیم و زآن لب طلیم جام از خاکم اگر نیز بسازند سبویی

3 دل در خم چوگان سر زلف تو گوییست هر دل که جز این گفته بود بیهده گوئی

4 با روی نو از باد، بهشتم، هوس حور جائی که تو باشی که کند باد چو اونی

1 چه لطف است این که با من می‌نمایی لب نازک پرسش می‌گشایی

2 البته جانست و جانم می‌فزاید سبزی که بر لب می‌فزایی

3 خطت بر رخ نکوتر خوانده از مشک مگر خوانند خط در روشنایی

4 نه عاشق را بلا آمد ز هرسو چرا زین سر نبایی چون بلایی

1 ترا دیده هر بار دیدی چه بودی که هر بار دولت مرا رخ نمودی

2 چه بودی گر آن لب نمک میفشاندی وز آن سوز ریش دل ما فزودی

3 نسیم توأم گفت عود ارنه خام است چرا خویشتن را چنین مپستودی

4 چه رمزست گفتن عدم آن دهانرا که چون او ندیدیم عدیم الوجودی

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی