آثار کمال خجندی

صفحه 107 از 109
109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال خجندی / غزلیات کمال خجندی

غزلیات کمال خجندی

1 مرا در درد بی باری دریغا بار بایستی هزاران غم کزو دارم یکی غمخوار بایستی

2 نمودی چهره مقصودی ز رخسار و خط خوبان ولی آئینه ما آی پی زنگار بایستی

3 چه سود ار همدمم شد خضر سوی چشمه حیوان مرا همراهی آن سرو خوش رفتار بایستی

4 قدم گر رنجه فرمودی به سروقت من از یاری رقیب آن روز دور از بار و گل بی خار بایستی

1 گر از شاخ دولت گلی چیدمی نسیمی ز کوی تو بشنیدمی

2 به بوی نو جانم خریدی صبا اگر من بدان دولت ارزیدمی

3 ز کویت سگی گر رسیدی به من از آن در حدنی پرسیدمی

4 دهان و لب از صد شکر شستمی همه گرد پایش بلیسیدمی

1 دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی عیسی دمی و آب به آدم نمیدهی

2 داروی جان ز حقه لبهات میدهد با جان خسته چاشنی هم نمیدهی

3 کوی تو کعبه و لب لعل تو زمزم است آبی چرا به تشنه زمزم نمیدهی

4 دست رقیب نیز به آن لب نمی رسد باری بدیو شکر که خانم نمی دهی

1 من کیستم که ورزم سودای چون تو باری حیف أبدم که گردی مشغول خاکساری

2 کار خود است ما را بار غمت کشیدن خوش وقت آنکه دارد زین نوع کار و باری

3 گفتم به خاک پایت باشم رفیق لیکن ترسم ازین نشیند بر دامنت غباری

4 زلفت چو شد پریشان از جمع ما برانش کاین حلقه را نشاید هر نیره روزگاری

1 شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی کونه کنم حدیث بخوبی نباتی

2 گر من در آب و آتشم از چشم و دل خوشم کاندر میان هر دو نو باری سلامتی

3 ای شیخ تا بکوی بتان می کنیم طوف با ما همگرد چون تو نه مرد ملامتی

4 زآن گوشه های چشم چه بینی نوای سلیم زینسان که به چشم بکنج سلامتی

1 بکوی عشق باشی شیر مردی اگر باشد برویت گرد دردی

2 بروی مرد باشد گرد این درد نخواندی این مثل گردی و مردی

3 خیالت گر نبودی مونس جان دل بیکس تن تنها چه کردی

4 غذای عاشق مفلس غم آمد اگر غم نیستی مسکین چه خوردی

1 ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه مرهمی بخش که مجروح و نگاریم همه

2 سافیا گر نظری هست به مخمورانت بدو چشم تو که در عین خماریم همه

3 درد دردی زخم عشق به پیمانه برار کز طرب نعره مستانه برآریم همه

4 سیل مژگان و نم دیده اگر می طلبی هر چه زینها طلبی در نظر آریم همه

1 دگر باره تیغ جفا بر کشیدی ز باران دیرینه باری بریدی

2 به قتل محبان شدی باز رنجه بنابادت ای دوست زحمت کشیدی

3 من از حسرتت گرچه مردم خوشم هم که باری تو با آرزونی رسیدی

4 ترا هر چه گفتیم گفتی شنیدم حدیثی شنیدی ولی کی شنیدی

1 گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی از تیغ نترسی و ز کشتن نهراسی

2 ای دل همه رفتند ز دلبر به شکایت صد شکر کزین درد تو در شکر و سپاسی

3 به نیست به اندازه روی تو که در حسن افزونی از اندازه و بیرون ز لباسی

4 آزرده چه سازی به لباس آن تن نازک جانی تو سراپای چه محتاج لباسی

1 صنما در خط سنبل مه تابان داری بر سر شاخ صنوبر گل خندان داری

2 دم عیسی همه از لعل شکر بار دهی حسن یوسف همه در چاه زنخدان داری

3 تا سر زلف تو برهم نزند عالم را صورت خویشتن از آینه پنهان داری

4 ای شه گلرخ شیرین دهن شور انگیز تا کی احوال من خسته پریشان داری

آثار کمال خجندی

109 اثر از غزلیات کمال خجندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات کمال خجندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی