در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل شد از بخارایی غزل 168
1. در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل شد
دم ز آیین محبّت زد و نامش دل شد
«دیوان اشعار» مجموعهای گردآوریشده از آثار خیالی بخارایی است که شامل 6 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه میکند.
1. در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل شد
دم ز آیین محبّت زد و نامش دل شد
1. دلِ شکسته چو در آرزوی لعل تو خون شد
به جای اشک همان دم ز راه دیده برون شد
1. ای لبت کام دل بیسروسامانی چند
کاکلت حلقهٔ سودای پریشانی چند
1. به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد
به وقت خویش بادا وقت ما را گر چه برهم زد