بر از خیام نیشابوری ترانهی خیام (صادق هدایت) 13
1. بر چهرهٔ گُل نسیمِ نوروز خوش است،
در صَحنِ چمن رویِ دلافروز خوش است،
1. بر چهرهٔ گُل نسیمِ نوروز خوش است،
در صَحنِ چمن رویِ دلافروز خوش است،
1. ساقی، گل و سبزه بس طربناک شدهاست،
دریاب که هفتهٔ دگر خاک شدهاست؛
1. چون لاله به نوروز قدح گیر به دست،
با لالهرخی اگر تو را فرصت هست؛
1. * هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند،
در دامنِ گل بادِ صبا چنگ زند،
1. برخیز و مخور غمِ جهانِ گُذران،
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
1. در دایرهِٔ سپهرِ ناپیدا غور،
می نوش به خوشدلی که دور است به جور؛
1. از درسِ علوم جمله بگریزی بِهْ،
و اندر سرِ زلفِ دلبر آویزی به،
1. ایّامِ زمانه از کسی دارد ننگ،
کاو در غمِ ایّام نشیند دلتنگ؛
1. * از آمدنِ بهار و از رفتنِ دی،
اوراقِ وجودِ ما همیگردد طی؛
1. زان پیش که نامِ تو ز عالَم برود
می خور، که چو می به دل رسد غم برود؛
1. * ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم،
وین یکدمِ عمر را غنیمت شمریم؛
1. * تَن زن چو به زیرِ فَلَکِ بیباکی،
می نوش چو در جهانِ آفتناکی؛