خیز در ده شراب گلگون از کمالالدین اسماعیل غزل 1
1. خیز در ده شراب گلگون را
شادی اندرون و بیرون را
...
1. خیز در ده شراب گلگون را
شادی اندرون و بیرون را
...
1. ای روی تو آرزوی دلها
شادیّ غمت به روی دلها
...
1. تا که برگرد سبزه لاله برست
در گمان می فتد که چون رخ تست
...
1. گل رخت بباغ در فکندست
وز چهره نقاب بر فکندست
...
1. هر کرا دل باختیار خودست
آرزوهاش در کنار خودست
...
1. شاخ سر سبز و چمن دلشادست
عالم از عدل بهار آباد است
...
1. هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست
آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست
...
1. بس شگرفست کار و بار لبت
بس عزیزست روزگار لبت
...
1. کی بود؟کی بود؟ که در آیم ز درت
همچو زلف تو در افتم ببرت
...
1. ندانم غنچه را بلبل چه گفتست
که بس خونین دل و چهره کشفتست
...
1. دل غنچه را باز این غم گرفتست
که پشت بنفشه چرا خم گرفتست
...
1. با لب تو جان شکار زلف تست
با رخ تو کار کار زلف تست
...