آثار جامی

صفحه 1 از 3
3 اثر از واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار

واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار جامی

1 سقاک الله یا خیر المغانی ولا اخلاک عن وصل الغوانی

2 تویی آن آسمان بیت معمور که در روی زمینت نیست ثانی

3 ز خورشید جهانسوز حوادث کند سقف رفیعت سایه بانی

4 به زیر پا فکنده فرش صحنت حریفان را بساط کامرانی

1 این ملمع پیکر فیروزه رنگ زرنگار چون فلک بی خشت و گل دارد بنایی استوار

2 لاژوردی ساخت خود را چرخ تا در وی برند نقشبندان بر مکان لاژورد آن را به کار

3 نقش دیوار و درش گر بنگرد نقاش چین در زمین رو همچو سقف او بماند شرمسار

4 چون درخت اصل وی از چوب است وین طرفه کزو رسته چندین شاخ و برگ و گل نه در فصل بهار

1 اتتنی من لدی نجم الافاضل صحیفة احتوت کل الفضائل

2 الی نیل العلی اجلی الذرائع الی درک المنی اجدی الوسائل

3 ازو خوشبو چو مشک انفاس راوی وزو شیرین چو شهد الفاظ ناقل

4 همانا ثانی سبع المثانیست شده از آسمان فضل نازل

1 اینچنین عالی بنا در عرصه عالم کم است کس نکرد اینسان بنایی تا بنای عالم است

2 تا پی بوسه به خاک آستانش لب نهند پشت گردون زیر پای خاکبوسانش خم است

3 آب لطفش می چکد از سقف بر دیوار و در این درختانش که بینی سبز و خرم زان نم است

4 کی ز تصریف زمان فک گردد از وی تا ابد دال دولت کز ازل در سدره او مدغم است

1 چیست خور در خم این دایره خرگاهی عکسی از شعشعه طلعت شاهنشاهی

2 آن که خورشید ازل دوخته از رشته نور بر قد دولت او خلعت ظل اللهی

3 بر در بار جلالش به تواضع باشند سروران طوق کش ربقه دولتخواهی

4 ماه و ماهی شده زو صاحب دینار و درم فیض و احسان وی از ماه بود تا ماهی

1 طوبی لبقعه خضعت عندها الجباه خاکش سران دین و دول راست سجده گاه

2 قدر زمین زدولت پابوس او بلند پشت فلک زسجده تعظیم او دوتاه

3 آب لطافتش که ز دریای رحمت است شوید ز طبع داخلش اندیشه گناه

4 زان نم عجب مدار که از تخم سوخته در خشت پخته اش بدمد فصل دی گیاه

فی توحید الباری عز اسمه ,

2 درین صحیفه چو آغاز کردم املا را گرفتم از همه اولی ثنای مولی را

3 زهر چه هست طریق ثنای او اولیست به پای صدق سپردم طریق اولی را

4 مقدری که به صنع بدیع خود پوشید لباس حسن عبارت عروس معنی را

1 بنامیزد این منزل روح پرور که ذات البروج است این چرخ اخضر

2 در او برجها سربه گردون کشیده به هر برج گردان یکی روشن اختر

3 درونش بود روشن از اختران شب چو بیرون او روز از مشعل خور

4 به دل گر دهی جای هر کشوری را نیابی چنین جای در هیچ کشور

1 این خانه چه خانه ست پریخانه چین است پر حور یکی غرفه ز فردوس برین است

2 درآب و گل این لطف تصور نتوان کرد از طارم چرخ آمده برجی به زمین است

3 قصر ارم آن کش به جهان مثل نیابند گویند چنین است ولیکن نه چنین است

4 این بقعه نگین دور افق حلقه خاتم وین خانه پر نقش در او نقش نگین است

1 برخوان لاجورد درین طرفه خانقاه از بهر شام و چاشت دو قرصند مهر و ماه

2 بهر قدوم صادر و وارد علی الدوام از در نهاده پنجره اش چشمها به راه

3 بر روی زایران ز کرم طاقهاش را ابرو گشاده پشت تواضع بود دو تاه

4 جایی کشید گنبد او سرکه ساخت چرخ از گوی زرنگار خورش تکمه کلاه

آثار جامی

3 اثر از واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - قصاید در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.