آثار جامی

صفحه 99 از 103
103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار

فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 دل ز مهر دیگران برداشتی در دل ما مهر دیگر کاشتی

2 در چه افکندی دلم را زان ذقن از جفا مویی فرو نگذاشتی

3 شمع رخ کردی نهان از آه من آه من باد هوا انگاشتی

4 طعن خودرایی زدی بر عاشقان عاشقان را همچو خود پنداشتی

1 ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی آشنایان تو را از خویش هم بیگانگی

2 شمع رخسار تو هر جا برفروزد بزم حسن از خدا خواهند خوبان دولت پروانگی

3 شیوه رندان چه داند زهد خلوت نشین جلوه طاووس کی آید ز مرغ خانگی

4 بگذر از طور خرد کاندر طریق عشق هست عاقلی دیوانگی دیوانگی فرزانگی

1 نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی واقف آه و دم سرد سحرگاه تویی

2 ماه را این همه آیین شب افروزی چیست گر نه بنموده رخ از آینه ماه تویی

3 بود دلخواه مصور که کشد نقش ملک نقش انگیخته بر موجب دلخواه تویی

4 برشکن انجمن انجم و مه را کامروز آفتاب فلک منزلت و جاه تویی

1 بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی

2 آن که جان می بازد و سر درنمی آری منم وان که خون می ریزد و سر برنمی آرم تویی

3 گر تلف شد جان چه باک این بس که جانان منی ور ز کف شد دل چه غم این بس که دلدارم تویی

4 گر چه صد خواری رسد هر دم ز دست غم مرا من چه غم دارم عزیز من که غمخوارم تویی

1 زهی دور زلفت به هر چین دلی ز هر عقده ای عقل را مشکلی

2 حدیث لبت نقل هر مجلسی فروغ رخت شمع هر محفلی

3 وصال تو مقصود هر طالبی قبول تو اقبال هر مقبلی

4 حریم درت دارد آن منزلت که باشد حرم در رهش منزلی

1 نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی یا زنم از رخ خورشید مثالش مثلی

2 نه کریمی که کنم فکر مدیحش چو فتد ز آفت دهر در ارکان معیشت خللی

3 نه فصیحی که به برهان سخن های لطیف باشدش قوت بحثی و مجال جدلی

4 طی شد اسباب سخن ساقی گلچهره کجاست که می لعل بود آنچه ندارد بدلی

1 ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری از درد که می نالی و اندوه که داری

2 گر هست تو را شوق گلی خیز چو بلبل بگذر به تماشاگه گل های بهاری

3 چون فاخته گر شیفته سرو روانی اینجا چه کنی طرف چمن را چه گذاری

4 نی نی غلطم هست تو را نیز غم و درد زان مه که چو گل بهر سفر بست عماری

1 ز چشمت چشم آن دارم که گاهی کند سوی گرفتاران نگاهی

2 فروغ روی تو از یاد من برد که وقتی آفتابی بود و ماهی

3 فرو ماند از قدت در بوستان سرو به طوبی کی رسد شاخ گیاهی

4 به جز روی تو گر دیده ست چشمم نمی بینم ازین افزون گناهی

1 به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی خراسان غیرت چین شد ز ترکان سمرقندی

2 ز باران سرشک آرزومندان بحمدالله که آمد در برومندی نهال آرزومندی

3 همایون موکب جانان رسید ای چرخ زنگاری چرا این اطلس فیروزه در پایش نیفکندی

4 کله چون کج نهد ماه من ای خورشید می شاید که پیش چاوشان خیلش از جوزا کمربندی

1 از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی بنما ز روی مهر چو مه گاه گاه روی

2 از مهر و ماه با تو چه گویم چو بینمت هم ماه مهر عارض و هم مهر ماه روی

3 هر جا سواره ای مه بی مهر بگذری مالند ماه و مهر بر آن خاک راه روی

4 گر بی نقاب رخ بنمایی چو ماه و مهر گردند ماه و مهر ز خجلت سیاه روی

آثار جامی

103 اثر از فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فاتحة الشباب - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی