1 دل ز مهر دیگران برداشتی در دل ما مهر دیگر کاشتی
2 در چه افکندی دلم را زان ذقن از جفا مویی فرو نگذاشتی
3 شمع رخ کردی نهان از آه من آه من باد هوا انگاشتی
4 طعن خودرایی زدی بر عاشقان عاشقان را همچو خود پنداشتی
1 ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی آشنایان تو را از خویش هم بیگانگی
2 شمع رخسار تو هر جا برفروزد بزم حسن از خدا خواهند خوبان دولت پروانگی
3 شیوه رندان چه داند زهد خلوت نشین جلوه طاووس کی آید ز مرغ خانگی
4 بگذر از طور خرد کاندر طریق عشق هست عاقلی دیوانگی دیوانگی فرزانگی
1 نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی واقف آه و دم سرد سحرگاه تویی
2 ماه را این همه آیین شب افروزی چیست گر نه بنموده رخ از آینه ماه تویی
3 بود دلخواه مصور که کشد نقش ملک نقش انگیخته بر موجب دلخواه تویی
4 برشکن انجمن انجم و مه را کامروز آفتاب فلک منزلت و جاه تویی
1 بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
2 آن که جان می بازد و سر درنمی آری منم وان که خون می ریزد و سر برنمی آرم تویی
3 گر تلف شد جان چه باک این بس که جانان منی ور ز کف شد دل چه غم این بس که دلدارم تویی
4 گر چه صد خواری رسد هر دم ز دست غم مرا من چه غم دارم عزیز من که غمخوارم تویی
1 زهی دور زلفت به هر چین دلی ز هر عقده ای عقل را مشکلی
2 حدیث لبت نقل هر مجلسی فروغ رخت شمع هر محفلی
3 وصال تو مقصود هر طالبی قبول تو اقبال هر مقبلی
4 حریم درت دارد آن منزلت که باشد حرم در رهش منزلی
1 نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی یا زنم از رخ خورشید مثالش مثلی
2 نه کریمی که کنم فکر مدیحش چو فتد ز آفت دهر در ارکان معیشت خللی
3 نه فصیحی که به برهان سخن های لطیف باشدش قوت بحثی و مجال جدلی
4 طی شد اسباب سخن ساقی گلچهره کجاست که می لعل بود آنچه ندارد بدلی
1 ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری از درد که می نالی و اندوه که داری
2 گر هست تو را شوق گلی خیز چو بلبل بگذر به تماشاگه گل های بهاری
3 چون فاخته گر شیفته سرو روانی اینجا چه کنی طرف چمن را چه گذاری
4 نی نی غلطم هست تو را نیز غم و درد زان مه که چو گل بهر سفر بست عماری
1 ز چشمت چشم آن دارم که گاهی کند سوی گرفتاران نگاهی
2 فروغ روی تو از یاد من برد که وقتی آفتابی بود و ماهی
3 فرو ماند از قدت در بوستان سرو به طوبی کی رسد شاخ گیاهی
4 به جز روی تو گر دیده ست چشمم نمی بینم ازین افزون گناهی
1 به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی خراسان غیرت چین شد ز ترکان سمرقندی
2 ز باران سرشک آرزومندان بحمدالله که آمد در برومندی نهال آرزومندی
3 همایون موکب جانان رسید ای چرخ زنگاری چرا این اطلس فیروزه در پایش نیفکندی
4 کله چون کج نهد ماه من ای خورشید می شاید که پیش چاوشان خیلش از جوزا کمربندی
1 از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی بنما ز روی مهر چو مه گاه گاه روی
2 از مهر و ماه با تو چه گویم چو بینمت هم ماه مهر عارض و هم مهر ماه روی
3 هر جا سواره ای مه بی مهر بگذری مالند ماه و مهر بر آن خاک راه روی
4 گر بی نقاب رخ بنمایی چو ماه و مهر گردند ماه و مهر ز خجلت سیاه روی