آثار جامی

صفحه 1 از 4
4 اثر از روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / بهارستان جامی / روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان

روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان جامی

ابوالحسن نوری - قدس الله تعالی سره - گوید: هر که خدای تعالی خود را از وی بپوشاند هیچ دلیل و خبر او را به وی نرساند. ,

2 چون دلبر ما ز پرده رو ننماید کس نتواند که پرده زو بگشاید

3 ور جمله جهان پرده شود باکی نیست آنجا که پی جلوه جمال آراید

خدای تعالی با رسول خود - صلی الله علیه و سلم - خطاب می کند که «و کلا نقص علیک من انباء الرسل مانثبت به فؤادک » یعنی می خوانیم بر تو قصه های پیغمبران تا دل تو را ثابت گردانیم بر آنچه هستی در آن. ,

2 چو صورتی به دلت سازی از ارادت راست ز نفخ صور دم عارفان حیاتش ده

3 و گر شود متزلزل دلت ز جنبش طبع به شرح قصه صاحبدلان ثباتش ده

معروف کرخی - قدس الله سره - گفته است که صوفی اینجا مهمان است، تقاضای مهمان بر میزبان جفاست، مهمان که باادب بود منتظر بود نه متقاضی. ,

2 مهمان توام در صف ارباب ارادت بنشسته به هر چیز که آید ز تو راضی

3 بنهاده به خوان کرمت دیده امید انعام تو را منتظرم نه متقاضی

ابراهیم خواص - قدس سره - گفته است: رنج مکش در طلب آنچه در قسمت ازلی برای تو کفایت کرده اند و آن روزیست، و ضایع مگردان آنچه از تو طلب کفایت آن کرده اند و آن انقیاد احکام الهیست از اوامر و نواهی. ,

2 قسمت رزقت ز ازل کرده اند چند پی رزق پراکندگی

3 فایده زندگیت بندگیست سر مکش از قاعده بندگی

در خبر است که خدای تعالی فردای قیامت با بنده از مفلسی و بی مایگی شرمنده می گوید که فلان دانشمند یا عارف را در فلان محله می شناختی؟ گوید: آری می شناختم فرمان رسد تو را به وی بخشیدم. ,

2 قدر من در صف عشاق تو زان پستتر است که زنم گام ارادت به مقامات وصول

3 در دلم نقش شده نام گدایان درت بس بود نامه احوال مرا مهر قبول

فضیل عیاض - رضی الله عنه - گوید که من حق را سبحانه به دوستی پرستم که نشکیبم که نپرستم بعضی ازین طایفه را پرسیدند که سفله کیست؟ گفت: آن که حق را بر بیم و امید پرستد پس گفتند تو چون پرستی؟ گفت: به مهر و دوستی که مهر و دوستی وی مرا بر خدمت و طاعت دارد. ,

2 جانا ز در تو دور نتوانم بود قانع به بهشت و حور نتوانم بود

3 سر بر در تو به حکم عشقم نه به مزد زین در چه کنم صبور نتوانم بود

4 کی شود سوز قتیلت کشته زیر تیره خاک زانکه این آتش ز جان روشن او خاسته ست

ذوالنون - قدس سره - پیش یکی از مشایخ مغرب رفت به جهت مسئله ای؟ گفت: بهر چه آمدی؟ اگر آمده ای که علم اولین و آخرین بیاموزی آن را روی نیست این همه خالق داند، و اگر آمده ای که او را جویی آنجا که اول گام برگرفتی او خود آنجا بود. ,

2 زین پیش برون ز خویش پنداشتمت در غایت سیر خود گمان داشتمت

3 اکنون که تو را یافتم آنی دانم کاندر قدم نخست بگذاشتمت

خواجه یوسف همدانی - قدس سره - وقتی در نظامیه بغداد وعظ می گفت فقیهی معروف به ابن السقا برخاست و مسئله پرسید گفت: بنشین که در کلام تو رایحهٔ کفر می بینم شاید که مرگ تو نه بر دین اسلام بود. بعد از آن به مدتی آن فقیه نصرانی شد و بر نصرانیت بمرد. ,

2 هر که بینی که پس از پرورش فقر او را در صف زنده دلان نام به ارشاد رود

3 باد دعوی به سر او مبر ای خواجه مباد که از این بی ادبی دین تو بر باد رود

ابوعلی رودباری - قدس سره - گفته است: تنگترین زندانها معاشرت اضداد است. ,

2 گر چه زندان است بر صاحبدلان هر کجا بویی ز وصل یار نیست

3 هیچ زندان عاشق مشتاق را تنگتر از صحبت اغیار نیست

شیخ ابوالحسن خرقانی - قدس سره - روزی به اصحاب خود گفت که چه بهتر بود؟ گفتند: شیخا هم تو بگوی گفت: دلی که در وی همه یاد کرد او بود. ,

2 دارم دلکی که با هر اندیشه که داشت جز یاد تو بر صفحه خاطر ننگاشت

3 یاد تو چنان فرو گرفتش که در او گنجایی هیچ چیز دیگر نگذاشت

آثار جامی

4 اثر از روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.