زهی حسرت که ناگه نیکبختی از جامی هفت اورنگ 70
1. زهی حسرت که ناگه نیکبختی
کشد تا پیشگاه وصل رختی
1. زهی حسرت که ناگه نیکبختی
کشد تا پیشگاه وصل رختی
1. به دیگر روز یوسف بامدادان
که شد دلها ز فیض صبح شادان
1. فلک بر خویش پیچان اژدهاییست
پی آزار ما زور آزماییست
1. تولاک الله ای فرزانه فرزند
نگهدار تو باد از بد خداوند
1. به کار پختگان رو آر جامی
مکن زین بیشتر در کار خامی
1. بحمدالله که بر رغم زمانه
به پایان آمد این دلکش فسانه