1 ای درین تنگ فضا گشته اسیر زیر تیغ و قلم شاه و وزیر
2 گه ز تیغ ستمی همچو قلم فرق سر شق شده رنج و الم
3 گه به زخم قلمی همچون تیغ غرق خون مانده افسوس و دریغ
4 جگری گیر به دندان دو سه روز بنشین خرم و خندان دو سه روز
1 گفت روزی به مناجات کلیم کای جهاندار خداوند حکیم
2 بر دلم روزن حکمت بگشای عدل در صورت ظلمم بنمای
3 گفت تا نور یقینت نبود طاقت دین اینت نبود
4 گفت یارب بده آن نور مرا وافکن از ضعف یقین دور مرا
1 ای ز تو اهل نظر تیز بصر کارت از قاعده عدل بدر
2 غایت کار تو نتوان دانست کنه اسرار تو نتوان دانست
3 بس که پختیم درین نکته هوس اینقدر شد ز تو دانسته و بس
4 کانچه آید ز درت در همه باب عین حکمت بود و محض صواب
1 ای نهال چمن جان و دلم غنچه باغچه آب و گلم
2 قرة العینی و چشمم به تو تیز چرخ را کند کن چشم ستیز
3 قوة الظهری و پشتم به تو راست بختم از پشتی تو بی کم و کاست
4 یوسفی آمده از مصر وفا لقبت بر سر دین تاج ضیا
1 حسن آن سبط نبی سر ولی طلعتش مطلع انوار جلی
2 رفت در خانه آن تازه جوان در ره اهل دل از گرم روان
3 دید بر خلق خدا در بسته وز همه خلق جدا بنشسته
4 گفت کام تو ز یکتایی چیست مونس جانت به تنهایی کیست
1 ای مراد دل تنها شدگان مونس وحدت یکتا شدگان
2 مایه صحبت تو تنهایی سایه وحدت تو یکتایی
3 فرخ آن کس که به تنهایی ساخت رخش در عالم یکتایی تاخت
4 دیده را کحل شهود تو کشید چون تو را دید دگر هیچ ندید
1 جامی این پرده سرایی تا چند چون جرس هرزه درایی تا چند
2 چند بیهوده کنی خوش نفسی هیچ نگرفت دلت زین جرسی
3 ساز بشکست چه افغان است این تار بگسست چه دستان است این
4 نامه عمر به توقیع رسید نظم احوال به تقطیع کشید
1 بازگشتم از سخن زیرا که نیست در سخن معنی و در معنی سخن
2 چون سنایی شه اقلیم سخن راقم تخته تعلیم سخن
3 خواست گردون که فرو شوید پاک رقم هستیش از تخته خاک
4 بر سر بستر کین افکندش همچو سایه به زمین افکندش
1 ای رهایی ده هر بیهوشی مهر بر لب نه هر خاموشی
2 به هوای تو سخن کوشی ما به تمنای تو خاموشی ما
3 گر تو در حرف تهی لطف شگرف لجه ژرف شود چشمه حرف
4 ور بر آفاق زنی حمله بیم قاف تا قاف شود حلقه میم
1 ای ز گلزار سخن یافته بوی وز تماشای چمن تافته روی
2 بلبل دلشده مشتاق چمن نکته خوان گشته ز اوراق سمن
3 بخرد اوراق سمن طی کرده رو در اوراق سخن آورده
4 هر ورق کز سخن آنجاست رقم نسخه صحت رنج است و الم