1 گنگ کور ار دو دیده بگشاید ماه نو را به خلق بنماید
1 حافظ ما به عقل و خوش خوانی ثانی انتر ست و صوت حمار
1 ای خواجه خطیر مغز خر خوردی تو کآویختی از گردن مرغی سرِخر
1 شیر بی زور و میر بی لشکر یوسف بدلقا علی جعفر
1 گفتم که چو دریاست گهرپرور میر شک نیست که دریاست ولی خس پرور
1 بر رخ حور نظر غایتِ کوته نظری ست ناظری را که تو باشی به قیامت منظور
1 سحر کردی مگر تو خواجه بشیر کز سر بز روانه کردی شیر
1 یک خنده فدای عالمی کن بنیاد غم از جهان برانداز
1 به قصد خون من آن غمزه مست همیشه نوک مژگان می کند تیز
1 زان دوایی که نیست انجامش سر علّت ببر که شد نامش