3 اثر از پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اقبال لاهوری / پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری

پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری

1 چیست فقر ای بندگان آب و گل یک نگاه راه بین یک زنده دل

2 فقر کار خویش را سنجیدن است بر دو حرف لا اله پیچیدن است

3 فقر خیبر گیر با نان شعیر بستهٔ فتراک او سلطان و میر

4 فقر ذوق و شوق و تسلیم و رضاست ما امینیم این متاع مصطفی است

1 مرد حر محکم ز ورد «لاتخف» ما بمیدان سر بجیب او سر بکف

2 مرد حر از لااله روشن ضمیر می نگردد بندهٔ سلطان و میر

3 مرد حر چون اشتران باری برد مرد حر باری برد خاری خورد

4 پای خود را آنچنان محکم نهد نبض ره از سوز او بر می جهد

1 ای امیر خاور ای مهر منیر می کنی هر ذره را روشن ضمیر

2 از تو این سوز و سرور اندر وجود از تو هر پوشیده را ذوق نمود

3 می رود روشنتر از دست کلیم زورق زرین تو در جوی سیم

4 پرتو تو ماه را مهتاب داد لعل را اندر دل سنگ آب داد

1 ای هماله ! ای اطک ، ای رود گنگ زیستن تا کی چنان بی آب و رنگ

2 پیر مردان از فراست بی نصیب نوجوانان از محبت بی نصیب

3 شرق و غرب آزاد و ما نخچیر غیر خشت ما سرمایهٔ تعمیر غیر

4 زندگانی بر مراد دیگران جاودان مرگست ، نی خواب گران

1 ای در و دشت تو باقی تا ابد نعره «لا قیصر و کسری» که زد

2 در جهان نزد و دور و دیر و زود اولین خوانندهٔ قرآن که بود

3 رمز الا الله که را آموختند این چراغ اول کجا افروختند

4 علم و حکمت ریزه ئی از خوان کیست؟ آیه «فاصبحتم» اندر شأن کیست؟

1 از نوازشهای سلطان شهید صبح و شامم ، صبح و شام روز عید

2 نکته سنج خاوران هندی فقیر میهمان خسرو کیوان سریر

3 تا ز شهر خسروی کردم سفر شد سفر بر من سبکتر از حضر

4 سینه بگشادم به آن بادی که پار لاله رست از فیض او در کوهسار

1 خیزد از دل ناله ها بی اختیار آه ! آن شهری که اینجا بود پار

2 آن دیار و کاخ و کو ویرانه ایست آن دیار و کاخ و کو ویرانه ایست

3 گنبدی ، در طوف او چرخ برین تربت سلطان محمود است این

4 آنکه چون کودک لب از کوثر بشست گفت در گهواره نام او نخست

1 ای ز خود پوشیده خود را بازیاب در مسلمانی حرامست این حجاب

2 رمز دین مصطفی دانی که چیست فاش دیدن خویش را شاهنشی است

3 چیست دین؟ دریافتن اسرار خویش زندگی مرگ است بی دیدار خویش

4 آن مسلمانی که بیند خویش را از جهانی برگزیند خویش را

1 ای قبای پادشاهی بر تو راست سایهٔ تو خاک ما را کیمیاست

2 خسروی را از وجود تو عیار سطوت تو ملک و دولت را حصار

3 از تو ای سرمایهٔ فتح و ظفر تخت احمد شاه را شانی دگر

4 سینه ها بی مهر تو ویرانه به از دل و از آرزو بیگانه به

1 بیا که ساز فرنگ از نوا بر افتاد است درون پردهٔ او نغمه نیست فریاد است

2 زمانه کهنه بتان را هزار بار آراست من از حرم نگذشتم که پخته بنیاد است

3 درفش ملت عثمانیان دوباره بلند چه گویمت که به تیموریان چه افتاد است

4 خوشا نصیب که خاک تو آرمید اینجا که این زمین ز طلسم فرنگ آزاد است

آثار اقبال لاهوری

3 اثر از پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.