3 اثر از پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اقبال لاهوری / پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری

پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری

1 می کند بند غلامان سخت تر حریت می خواند او را بی بصر

2 گرمی هنگامهٔ جمهور دید پرده بر روی ملوکیت کشید

3 سلطنت را جامع اقوام گفت کار خود را پخته کرد و خام گفت

4 در فضایش بال و پر نتوان گشود با کلیدش هیچ در نتوان گشود

1 ای در و دشت تو باقی تا ابد نعره «لا قیصر و کسری» که زد

2 در جهان نزد و دور و دیر و زود اولین خوانندهٔ قرآن که بود

3 رمز الا الله که را آموختند این چراغ اول کجا افروختند

4 علم و حکمت ریزه ئی از خوان کیست؟ آیه «فاصبحتم» اندر شأن کیست؟

1 پس چه باید کرد ای اقوام شرق باز روشن می شود ایام شرق

2 در ضمیرش انقلاب آمد پدید شب گذشت و آفتاب آمد پدید

3 یورپ از شمشیر خود بسمل فتاد زیر گردون رسم لادینی نهاد

4 گرگی اندر پوستین بره ئی هر زمان اندر کمین بره ئی

1 ای تو ما بیچارگان را ساز و برگ وا رهان این قوم را از ترس مرگ

2 سوختی لات و منات کهنه را تازه کردی کائنات کهنه را

3 در جهان ذکر و فکر انس و جان تو صلوت صبح تو بانگ اذان

4 لذت سوز و سرور از لا اله در شب اندیشه نور از لا اله

1 ای ز خود پوشیده خود را بازیاب در مسلمانی حرامست این حجاب

2 رمز دین مصطفی دانی که چیست فاش دیدن خویش را شاهنشی است

3 چیست دین؟ دریافتن اسرار خویش زندگی مرگ است بی دیدار خویش

4 آن مسلمانی که بیند خویش را از جهانی برگزیند خویش را

1 شهر کابل خطهٔ جنت نظیر آب حیوان از رگ تاکش بگیر

2 چشم صائب از سوادش سرمه چین روشن و پاینده باد آن سر زمین

3 در ظلام شب سمن زارش نگر بر بساط سبزه می غلطد سحر

4 آن دیار خوش سواد ، آن پاک بوم باد او خوشتر ز باد شام و روم

1 بیا که ساز فرنگ از نوا بر افتاد است درون پردهٔ او نغمه نیست فریاد است

2 زمانه کهنه بتان را هزار بار آراست من از حرم نگذشتم که پخته بنیاد است

3 درفش ملت عثمانیان دوباره بلند چه گویمت که به تیموریان چه افتاد است

4 خوشا نصیب که خاک تو آرمید اینجا که این زمین ز طلسم فرنگ آزاد است

1 از نوازشهای سلطان شهید صبح و شامم ، صبح و شام روز عید

2 نکته سنج خاوران هندی فقیر میهمان خسرو کیوان سریر

3 تا ز شهر خسروی کردم سفر شد سفر بر من سبکتر از حضر

4 سینه بگشادم به آن بادی که پار لاله رست از فیض او در کوهسار

1 رازدان خیر و شر گشتم ز فقر زنده و صاحب نظر گشتم ز فقر

2 یعنی آن فقری که داند راه را بیند از نور خودی الله را

3 اندرون خویش جوید لااله در ته شمشیر گوید لااله

4 فکر جان کن چون زنان بر تن متن همچو مردان گوی در میدان فکن

آثار اقبال لاهوری

3 اثر از پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.