4 اثر از رموز بیخودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رموز بیخودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اقبال لاهوری / رموز بیخودی اقبال لاهوری

رموز بیخودی اقبال لاهوری

1 سر حق تیر از لب سوفار گفت تیغ را در گرمی پیکار گفت

2 ای پریها جوهر اندر قاف تو ذوالفقار حیدر از اسلاف تو

3 قوت بازوی خالد دیده ئی شام را بر سر شفق پاشیده ئی

4 آتش قهر خدا سرمایه ات جنت الفردوس زیر سایه ات

1 گر به الله الصمد دل بسته ئی از حد اسباب بیرون جسته ئی

2 بندهٔ حق بندهٔ اسباب نیست زندگانی گردش دولاب نیست

3 مسلم استی بی نیاز از غیر شو اهل عالم را سراپا خیر شو

4 پیش منعم شکوهٔ گردون مکن دست خویش از آستین بیرون مکن

1 ای ظهور تو شباب زندگی جلوه ات تعبیر خواب زندگی

2 ای زمین از بارگاهت ارجمند آسمان از بوسهٔ بامت بلند

3 شش جهت روشن ز تاب روی تو ترک و تاجیک و عرب هندوی تو

4 از تو بالا پایهٔ این کائنات فقر تو سرمایهٔ این کائنات

1 مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟ فطرت این دل بحق پیوسته چیست؟

2 لاله ئی کو بر سر کوهی دمید گوشهٔ دامان گلچینی ندید

3 آتش او شعله ئی گیرد به بر از نفس های نخستین سحر

4 آسمان ز آغوش خود نگذاردش کوکب وامانده ئی پنداردش

1 ملتی را رفت چون آئین ز دست مثل خاک اجزای او از هم شکست

2 هستی مسلم ز آئین است و بس باطن دین نبی این است و بس

3 برگ گل شد چون ز آئین بسته شد گل ز آئین بسته شد گلدسته شد

4 نغمه از ضبط صدا پیداستی ضبط چون رفت از صدا غوغاستی

1 در شریعت معنی دیگر مجو غیر ضو در باطن گوهر مجو

2 این گهر را خود خدا گوهر گر است ظاهرش گوهر بطونش گوهر است

3 علم حق غیر از شریعت هیچ نیست اصل سنت جز محبت هیچ نیست

4 فرد را شرع است مرقات یقین پخته تر از وی مقامات یقین

1 تارک آفل براهیم خلیل انبیا را نقش پای او دلیل

2 آن خدای لم یزل را آیتی داشت در دل آرزوی ملتی

3 جوی اشک از چشم بیخوابش چکید تا پیام «طهرابیتی» شنید

4 بهر ما ویرانه ئی آباد کرد طائفان را خانه ئی بنیاد کرد

1 بود انسان در جهان انسان پرست ناکس و نابود مند و زیر دست

2 سطوت کسری و قیصر رهزنش بند ها در دست و پا و گردنش

3 کاهن و پاپا و سلطان و امیر بهر یک نخچیر صد نخچیر گیر

4 صاحب اورنگ و هم پیر کنشت باج بر کشت خراب او نوشت

1 با تو آموزم زبان کائنات حرف و الفاظ است اعمال حیات

2 چون ز ربط مدعائی بسته شد زندگانی مطلع برجسته شد

3 مدعا گردد اگر مهمیز ما همچو صرصر می رود شبدیز ما

4 مدعا راز بقای زندگی جمع سیماب قوای زندگی

1 عهد حاضر فتنه ها زیر سر است طبع ناپروای او آفت گر است

2 بزم اقوام کهن برهم ازو شاخسار زندگی بی نم ازو

3 جلوه اش ما را ز ما بیگانه کرد ساز ما را از نوا بیگانه کرد

4 از دل ما آتش دیرینه برد نور و نار لااله از سینه برد

آثار اقبال لاهوری

4 اثر از رموز بیخودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رموز بیخودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.