اقبال لاهوری

صفحه 2 از 4
4 اثر از رموز بیخودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رموز بیخودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / اقبال لاهوری / رموز بیخودی

رموز بیخودی اقبال لاهوری

1 شد اسیر مسلمی اندر نبرد قائدی از قائدان یزد جرد

2 گبر باران دیده و عیار بود حیله جو و پرفن و مکار بود

3 از مقام خود خبردارش نکرد هم ز نام خود خبردارش نکرد

4 گفت می خواهم که جان بخشی مرا چون مسلمانان امان بخشی مرا

1 بود معماری ز اقلیم خجند در فن تعمیر نام او بلند

2 ساخت آن صنعت گر فرهاد زاد مسجدی از حکم سلطان مراد

3 خوش نیامد شاه را تعمیر او خشمگین گردید از تقصیر او

4 آتش سوزنده از چشمش چکید دست آن بیچاره از خنجر برید

1 هر که پیمان با هوالموجود بست گردنش از بند هر معبود رست

2 مؤمن از عشق از مؤمنست عشق را ناممکن ما ممکن است

3 عقل سفاک است و او سفاک تر پاک تر چالاک تر بیباک تر

4 عقل در پیچاک اسباب و علل عشق چوگان باز میدان عمل

1 جوهر ما با مقامی بسته نیست باده ی تندش بجامی بسته نیست

2 هندی و چینی سفال جام ماست رومی و شامی گل اندام ماست

3 قلب ما از هند و روم و شام نیست مرز و بوم او به جز اسلام نیست

4 پیش پیغمبر چو کعب پاک زاد هدیه یی آورد از بانت سعاد

1 آنچنان قطع اخوت کرده اند بر وطن تعمیر ملت کرده اند

2 تا وطن را شمع محفل ساختند نوع انسان را قبائل ساختند

3 جنتی جستند در بئس القرار تا «احلوا قومهم دار البوار»

4 این شجر جنت ز عالم برده است تلخی پیکار بار آورده است

1 در بهاران جوش بلبل دیده ئی رستخیز غنچه و گل دیده ئی

2 چون عروسان غنچه ها آراسته از زمین یک شهر انجم خاسته

3 سبزه از اشک سحر شوئیده ئی از سرود آب جو خوابیده ئی

4 غنچه ئی بر می دمد از شاخسار گیردش باد نسیم اندر کنار

1 ملتی را رفت چون آئین ز دست مثل خاک اجزای او از هم شکست

2 هستی مسلم ز آئین است و بس باطن دین نبی این است و بس

3 برگ گل شد چون ز آئین بسته شد گل ز آئین بسته شد گلدسته شد

4 نغمه از ضبط صدا پیداستی ضبط چون رفت از صدا غوغاستی

1 عهد حاضر فتنه ها زیر سر است طبع ناپروای او آفت گر است

2 بزم اقوام کهن برهم ازو شاخسار زندگی بی نم ازو

3 جلوه اش ما را ز ما بیگانه کرد ساز ما را از نوا بیگانه کرد

4 از دل ما آتش دیرینه برد نور و نار لااله از سینه برد

1 در شریعت معنی دیگر مجو غیر ضو در باطن گوهر مجو

2 این گهر را خود خدا گوهر گر است ظاهرش گوهر بطونش گوهر است

3 علم حق غیر از شریعت هیچ نیست اصل سنت جز محبت هیچ نیست

4 فرد را شرع است مرقات یقین پخته تر از وی مقامات یقین

1 سائلی مثل قضای مبرمی بر در ما زد صدای پیهمی

2 از غضب چوبی شکستم بر سرش حاصل دریوزه افتاد از برش

3 عقل در آغاز ایام شباب می نیندیشد صواب و ناصواب

4 از مزاج من پدر آزرده گشت لاله زار چهره اش افسرده گشت

اقبال لاهوری

4 اثر از رموز بیخودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رموز بیخودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.