1 یک نکته معنی ز همه دنیی به دنیی چه بود ز جنت الماوی به
2 شاهی مطلب منصب درویشی جوی کز هر دو جهان بندگی مولی به
1 از باغ ارم گوشه درویشان به درویش ز چشم این و آن پنهان به
2 در جیب کشیدیم سر و آسودیم سر درکشی از سرکشی سلطان به
1 ترکم چو کمان ابروان کرد به زه تیر مژه انداخت از آن بر که و مه
2 چون دید که موی خواهد آن ترک شکافت هندو بچه زلف تو پوشید زره
1 ای طبع تو را جان لطیفان بنده ساز تو مزاج طبع را سازنده
2 در خدمت تو همه چو چنگ استاده وز غایت شرم سر به پیش افکنده
1 با شمع چو گرم شد سر پروانه با شمع بسوخت خویشتن مردانه
2 شد در سر شمع و شمع را شب همه شب از سوختن خویش بدو پروا نه
1 ای دل تو ز همنشین دگرسان گردی با هر چه نشینی به صفت آن گردی
2 پیوسته چو گرد زلف خوبان گردی این مایه ندانی که پریشان گردی
1 اینت نرسد که بر تنم رشک بری زیرا که بر او رشک برد ماه و پری
2 ای روی تو برده آب گلبرگ طری سبحان الله ز گل بسی خوبتری
1 ای همنفسان شدست وصلم سپری وقت است که آغاز کنم نوحهگری
2 در پرده شب دمی نوا یافته بود کارم ز لبت کرد سحر پردهدری
1 ای صبح که آهنگ به خونم داری از باد دل مرا چه میآزاری
2 داری نفسی سردتر از یخ امشب تو زاده خورشید نهای پنداری
1 معشوق ز ذوق باده گلناری در ساخته بود دوش با بیداری
2 ز اشکم بر او شیشه حدیثی میراند میداد دران حدیث شمعش یاری