آثار همام تبریزی

صفحه 20 از 23
23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 ترسا بچه‌ای ناگه بر کف می گلناری از صومعه باز آمد سرمست به عیاری

2 بنشست چو عیاران آن مونس غم‌خواران از پسته خندان کرد آغاز شکر باری

3 افتاد ز عشق او در صومعه غوغایی جستند ز سالوسی پیران همه بیزاری

4 از دیدهٔ پیر ما شد اشک روان حالی چون دید مریدان را از عشق بدان زاری

1 خجسته زمانی و خوش روزگاری که بازآید از در مرا چون تو یاری

2 ز رویت بهشتی شود مسکن ما به هر گوشه‌ای بشکفد لاله‌زاری

3 به سرو روان تو گوید دو چشمم کجا می‌روی از چنین جویباری

4 لبم را توقع بود پای‌بوسی که را زهره باشد حدیث کناری

1 معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری ای چشم ملامت‌گر بنگر به رخش باری

2 خامی که بدین صورت در کار نمی‌آید او را نتوان گفتن جز صورت دیواری

3 گرد شکرت گردم کز وی مگسی رانم انصاف نمی‌دانم شیرین‌تر از این کاری

4 در عهد لبت شاید کز بهر شکر آید از مصر بدین جانب هر روز خریداری

1 دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از جان خوشتری از حسن خوبان نشمرم حسنت که ایشان خوشتری

2 تشبیه رویت کردمی در حسن هر باری به مه چون نیک وا دیدم بسی از ماه تابان خوشتری

3 در بوستان گل دیده‌ام سنبل بسی بوییده‌ام از رو و مو ای خوش پسرهم زین و هم زان خوشتری

4 چون زلف عنبربار خود داری پریشان کار من لیکن چو از باد صبا گردد پریشان خوشتری

1 بازیچه نیست آخر آیین عشق‌بازی با دوست درنگیرد تا روح در نبازی

2 چون شاهد حقیقی محجوب شد ز غیرت در بت‌پرستیم دان با نسبت مجازی

3 تا آفتاب تابان از شرق برنیاید پروانه می‌نماید با شمع عشق‌بازی

4 گل‌های نوبهاری چون در شکفتن آید ای نخل‌بند آن به کز موم گل نسازی

1 به خوبی‌ست هر دل نوازی ایازی ولی همچو محمود کو پاک بازی

2 نخواهم که روی رقیبان ببینم گدا را ز سگ واجب است احترازی

3 جهان پر ز حسن است کو مهرورزی که با ناز خوبان نماید نیازی

4 ز هجران وصل دلارام ما دان به هر جا که پیداست سوزی و سازی

1 به یک کرشمه توانی که کار ما سازی ولی به چارۀ بیچارگان نپردازی

2 در آرزوی خیالت غلام خوابم من خنک کسی که تواش همنشین و همرازی

3 عیار مهر تو یک ذره کم نگردانم اگر به بوته عشقم چو سیم بگدازی

4 چو ما به دیدن رویت ز دور خرسندیم نسیم با سر زلفت چرا کند بازی

1 کیست کاین فتنه نشاند که تو می‌آغازی کیست بر روی زمین کش تو نمی‌اندازی

2 نیست در جمله جهان مثل تو صاحب حسنی چشم را گوی که زو دیده‌ام این غمازی

3 پیش از آن کز غم تو خانه بپردازد دل خوش بود گر نفسی با دل من پردازی

4 همچو نایم به دم و ناله بسی داشته‌اند چه بود نیز چو چنگم نفسی بنوازی

1 در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی مرا ز روی تو هرگز نشان نداد کسی

2 وجود خاکی ما را به کوی دوست چه کار که نیست لایق باغ بهشت خار و خسی

3 همی‌روم ز پی کاروان فقر مگر به گوش ما رسد از دور ناله جرسی

4 به آتشی که در این شب ز دور می‌بینم کجا رسم که به موسی نمی‌رسد قبسی

1 نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی که مرا با دگری هست خیالی باقی

2 مستی از هستی من جز سر مویی نگذاشت وان قدر نیز نخواهم که بود ای ساقی

3 مست گشتیم و نخواهی تو که فانی گردیم زان که در آرزوی عربدۀ عشاقی

4 هر کجا پرتو حسنی‌ست ز رویت اثری‌ست آفتابی تو که منظور همه آفاقی

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی