آثار حزین لاهیجی

صفحه 33 از 35
35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

1 خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب برخیزی ز خواب صبح، چون خورشید عالمتاب برخیزی

1 ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی خضر رَهِ سرچشمه ی حیوان شده باشی

2 پر می زند از شوق، تذرو مژه ی او در دیده ی هرکس که خرامان شده باشی

3 تنها، نه همین آینه حیران تو  باشد دانم که تو هم زآینه حیران شده باشی

1 ز مستی، خون دل را، باده می انگاشتم روزی خروش سینه را، افسانه می پنداشتم روزی

2 دل ِ شوریده حالی بود، کز من ناگهان گم شد به کف چیزی که از سامان هستی داشتم روزی

3 کنون دارایی فوج معانی از که می آید؟ به میدان کاویانی خامه، می افراشتم روزی

4 دلم لبریز داغ است، از خیال خال مشکینش کنون خرمن شد، آن تخمی که من می کاشتم روزی

1 نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گوشی؟ زبان فهمی نمی یابم، که از دل وا کند گوشی

2 نمک ریزد به دامن داغ دل را پرده ی گوشش اگر بلبل به این گلبانگ شور افزا کند گوشی

3 زبان ای خامهٔ شیرین نوا، خامش چرا داری؟ شلایین نغمه ای بردار، تا شیدا کند گوشی

4 به تقلید سخن چون طوطیان از نطق می لافد زبان آموز احمق، کاشکی پیدا کند گوشی

1 ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی کشیده دیدهٔ من، سرمه از غبار خطی

2 ز جام لاله و گل، بادهٔ نشاط مجو دماغ تر نکند، جز بنفشه زار خطی

3 سیاه مستی کلکم بود ز جام لبی سیاه روزی من، گردهٔ غبار خطی

1 سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اشکی؟ مگر اشک ترم در دامن دریا کند اشکی

2 به کاویدن برون آرند، آب چشمه ساران را به جز کاوش نیارد از گره دل وا کند اشکی

1 نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم خالی من دریاکش، این پیمانه را مشکل کنم خالی

2 نوازش از غم جانان، ز من قالب تهی کردن چو صاحب خانه آید، بایدم منزل کنم خالی

3 حزین از همّت مردانه، دارم شرمساری‌ها اگر دریا و کان، در دامن سائل کنم خالی

1 دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، های ای دل، بزن از سینه صفیری به اثر، های

2 بر بوم و برم تاخته سیلاب حوادث از خانه خرابان توام، های هنر، های

3 آرام وطن گر سفری شد، عجبی نیست ما را که چو دل، رفته عزیزی به سفر، های

1 ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری یک ره، از ناز نگفتی که غلامی داری

2 از خمار من خونابه گسارت چه غم است؟ تو که از لعل لب خویش، مدامی داری

3 مثل خاصان نشماری من دل سوخته را آخر ای ابر کرم، رحمت عامی داری

1 ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی؟ دامن دگر به آتش داغِ که می زنی؟

2 هشیار کو به مجلس ما ای پیام دوست؟ داروی بیهُشی به دماغ که می زنی؟

آثار حزین لاهیجی

35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی