آثار حزین لاهیجی

صفحه 32 از 35
35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

1 به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزادی نرنجانی اگر در دل، گره داریم فریادی

2 سبکباری نه آزادی ست در کیش جوانمردان توانی بار اگر از خاطری برداشت، آزادی

1 به بالینم نشستی، قد به ناز افراشتی رفتی نهال حسرتی، در سینهء من کاشتی رفتی

2 ندادی فرصت آن، تا بمالم دیده بر پایت به مشتی خاکساران، سرگرانی داشتی رفتی

3 به دنبالت نیارم تا نگاه حسرتی کردن دلم خون کردی و چشم ترم انباشتی رفتی

1 من بلبلم و گلبن من یار منستی آن طرف بناگوش، سمن زار منستی

2 میدان جهان، تنگ بود کوکبه ام را منصورم و این دار فنا دار منستی

3 گفتی دل و جان صرف شود، در سر کارم این کار رقیبان نبود، کار منستی

1 سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا کردی به ما دیدی چه ها می گفتی و آخر چه ها کردی؟

2 هلاکت الفتت گردم، که از جادو نگاهیها دل شوریده را از من، مرا از دل جدا کردی

3 حزین آتش زدی پروانه سان، محفل نشینان را سر افسانهٔ جانسوز را هر جا که وا کردی

1 غم دل با تو زان گویم،که دانم شاد می گردی چو گنج از خاطر ویران من، آباد می گردی

2 ز جام حسن سرمستی، به کار خویش هشیاری نه غافل از ستم، نه آگه از فریاد می گردی

1 دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل می آلودی به جان دارم ز شکر خنده ای، داغ نمک سودی

1 گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری به اشک لاله گون زین پس، نمایم چهره گلناری

2 ز بار زندگانی، در جهان چندان گران بارم که جان ناتوان آمد مرا بر لب به دشواری

3 شب غفلت فروبست، اختران را دیدهٔ روشن ندانم ازکه باید داشت دیگر، چشم بیداری

1 شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری شیرین دهنی، لب شکری، بوسه شکاری

1 مطرب سرود شوق به مستان چه می بری؟ شوریده ایم، نام بیابان چه می بری؟

2 شعر ترم، به بزم خراباتیان خوش است این باده را به صومعه داران چه می بری؟

3 ای دل خیال غمزه ی خون ریزِ یار کن رشک این قدر، به زخم نمایان چه می بری؟

4 دست مرا به سینهٔ چاک، آشنا مکن عریان تنیم، نام گریبان چه می بری؟

1 خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد روزی کسی را همچو من، گلگشت مهتابی نشد روزی

2 چرا باید امانت دار دنیای دنی باشم؟ ز جنس عاریت، شادم که اسبابی نشد روزی

3 تمنّا بود دل را، جلوه های خانه پردازت خراب آباد ما را، وصل سیلابی نشد روزی

4 از آن تیغی که، گلگون است خاک از فیض احسانش گلوی تشنه ام را، قطره ی آبی نشد روزی

آثار حزین لاهیجی

35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی