1 ای در حرم و دیر ز تو صد آهنگ بیرنگی و جلوه میکنی رنگ به رنگ
2 خوانند تو را مؤمن و ترسا شب و روز در مسجد اسلام و کلیسای فرنگ
1 آن گل که چو من هزار دارد بلبل دانی به سرش چیست پریشان کاکل
2 روئیده میان سبزهزاری ریحان یا سرزده در بنفشه زاری سنبل
1 اکنون که زمین شد ز بهاران همه گل صحرا همه سبزه کوهساران همه گل
2 از فرقت توست در دل ما همه خار وز طلعت تو به چشم یاران همه گل
1 از جور بتی ز عمر خود سیر شدم وز بیدادش ز عمر دلگیر شدم
2 از تازه جوانی که به پیری برسد ناکرده جوانی به جهان پیر شدم
1 از عشق تو جان بی قراری دارم در دل ز غم تو خار خاری دارم
2 هر دم کشدم سوی تو بیتابی دل میپنداری که با تو کاری دارم
1 اول بودت برم گذر مسکن هم دست از دستم کشی کنون دامن هم
2 من نیز بر آن سرم که گیرم سر خویش با من تو چنان نهای که بودی من هم
1 زان روز که شد بنای این نه طارم بس دور زد آسمان و گردید انجم
2 تا یک در بینظیر آمد به وجود وان در یگانه کیست مریم خانم
1 من از همه عشاق تو مغمومترم وز جمله شهیدان تو مظلومترم
2 فریاد که من از همه دیدار تو را مشتاقترم وز همه محرومترم
1 در دهر چه غم ز بینوایی دارم در کوی تو چون ره گدایی دارم
2 بیگانه شوند گر ز من خلق چه باک چون با سگ کویت آشنایی دارم
1 این گل که به چشم نیک و بد خارم ازو رسوا شدهٔ کوچه و بازارم ازو
2 من میخواهم که دست ازو بردارم دل نگذارد که دست بردارم ازو