1 خاکی ز زمین که عطف دامانت برفت در دیده کشم به آشکار و به نهفت
2 این عذر که آمدی کجا خواهم خواست وین لطف که کرده ای کجا دانم گفت
1 سرویست قدش ولیک روی از من تافت ماهیست رخش ولیک در گلخن تافت
2 در دوستی اش به کام دشمن گشتم وین می کشدم که کام از او دشمن یافت
1 از مرگ تو مهر و ماه و انجم بگریست حور و ملک و پری و مردم بگریست
2 بر ساز بنام تو سرودی گفتم طنبور بنالید و بریشم بگریست
1 گر طعنه همی زنی من شیدا را در آینه بنگر آن رخ زیبا را
2 تا شیفته و سغبه تر از من گردی وانگه نکنی بیش ملامت ما را
1 ای رشک بنفشه سنبل پرچینت گل آب شده پیش رخ رنگینت
2 چشمی ست مرا چو چشم نرگس بیخواب از آرزوی سینه چون نسرینت
1 چون سوز توام در این دل ریش گرفت دل با تو طریق لابه در پیش گرفت
2 بسیار خروشید و خراشید جگر در تو نگرفت و دل سر خویش گرفت
1 چشم تو مرا به تیر مژگان خسته ست زلف تو مرا به تار موئی بسته ست
2 دریاب که این سر سبکی آشفته ست زنهار که آن معربدی بدمست ست
1 از من گل و مل دلبر خرگاهی خواست چنگ و می و اسباب سحرگاهی خواست
2 گفتا به رخم باده گلگون درکش گر عمر گذشته را عوض خواهی خواست
1 لطف تو چو کرد حلقه درگوش مرا از راه کرم مکن فراموش مرا
2 یا پیش خودم همچو غلامان می دار یا مکرمتی نمای و بفروش مرا
1 افکند دلم به کوی دلداری رخت و آورد به رویم ز غمش کاری سخت
2 زین بار ازین یار مرا بختی نیست ای کاش مرا یار بدی یاری بخت