آثار مجد همگر

صفحه 11 از 12
12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار مجد همگر

1 جوان بختا جهان بخشا تو آنی که بر گردنکشان مالک رقابی

2 به تیغ اسلام را نعم الوکیلی به ساحت خلق را حسن المئابی

3 جهان هر دم فقائی می گشاید ز سرسبزی آن تیغ سدابی

4 به گاه لهو در دلها نشاطی به روز بزم در سرها شرابی

1 خدایگان وزیران شرق عزالدین یگانه دو جهان قطب عالم معنی

2 کمال گیتی طاهر که در وجود چو نام بریست از همه نقصی چو علت اولی

3 نظام کشور چارم که صدر چرخ ششم ز عطف دامن جاهش برد طراز روی

4 دعا و بندگی و آفرین ز من چاکر بخواند و کند از نفس پاکش استفتی

1 به جستجوی کریمی مشاورت کردم ز روی نسبت و با چرخ و تیر مستوفی

2 نشان دهمت گفت گفتمش کو گفت کریم کشور کرمان ظهیر مستوفی

3 وقتی که داشتم دل و دستی چو دیگران دایم رعایت دل درویش کردمی

4 خود بد نکردمی و اگر کردمی به سهو خود را ز بس ندامت دلریش کردمی

1 ز لفظ خواجه دنیی نصیر ملت و دین که باد صد یک عمرش نهایت پیری

2 شنیده ام ز دو پیر و جوان که کرد انشاء دو نظم خوب به شکر و شکایت پیری

3 یکی ز گفته پیری که بد همه سخنش دریغ و درد شباب از نکابت پیری

4 دیگر زقول جوانی به عمر خود نازان بدان امید که یابد ولایت پیری

1 ای در ندب علو فلک را قدر تو سه ضربه داده پیشی

2 در لوح فضای بارگاهت مه بوده در آرزوی خیشی

3 از مرتبه طیلسان برجیس زیر قدمت کند فریشی

4 دولت به طریق مهر و پیوند با خاک درت گرفته خویشی

1 ایزد چو خصال خوب دادم ای کاش مرا حیا ندادی

2 چون داد حیا در این حیاتم از رزق دری دگر گشادی

3 گر شب نبدی و شکر خلوت فرزند ز پشت من نزادی

1 به امر نافذ مخدوم صاحب دیوان بهاء دولت و دین خواجه مبارک پی

2 کمینه چاکر فرمان پذیر حق دارش به دست خویش که فرمان پذیرش آمدنی

3 کدام چاکر داعیش مجد پارسی آن که دیده است بسی شاه را و خسرو و کی

4 نوشت دفتر کاووس نامه را به خطی چو آفتاب هویدا و در نظر چو جدی

1 پناه و قدوه آفاق مجد دولت و دین که نیست در همه عالم چو تو سخندانی

2 ز رای روشن تو لمعه ای و خورشیدی ز جام خاطر تو جرعه ای و سحبانی

3 به فضل و دانش و تدبیر آصف دگری به حلم و حکمت و دین پروری سلیمانی

4 کمال و فضل ترا وصف چون توانم گفت که فضل و جود ترا نیست هیچ پایانی

1 ای لفظ تو آب زندگانی وی کلک تو اصل شادمانی

2 خط تو که جان ازوست واله جانیست ز غایت روانی

3 بیخ قلم تو شاخ دولت بارش همه عز جاودانی

4 چون نامه فرخت بدیدم گفتم که زهی مسیح ثانی

1 دوات بودی عمری به پیش هر قلمی به گاه شاهدی و کودکی و نیکوئی

2 شدی بزرگ به کار قلم شدی مشغول سرت برند یکی کودک از هنرجوئی

3 دوات نیستی اکنون قلم شدی زیراک نزار و زرد و بریده سر سخنگوئی

آثار مجد همگر

12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی