سحرگه ره روی در سرزمینی از حافظ شیرازی غزل 483
1. سحرگه ره روی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
...
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1. سحرگه ره روی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
...
1. تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
...
1. ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
...
1. بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش درس مقامات معنوی
...
1. ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
...
1. سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
...
1. ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی
...
1. در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
...
1. به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
...
1. سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
...
1. ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
...