4 اثر از مثنوی‌ها قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی‌ها قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قدسی مشهدی / مثنوی‌ها قدسی مشهدی

مثنوی‌ها قدسی مشهدی

1 چو آمد سوی باغ آصف‌آباد سلیمان ملک خود را رونما داد

2 به آبش، آب زمزم چون ستیزد؟ که این از چشمه، آن از چاه خیزد

3 قرین می‌گشت با این چشمه، زمزم اگر می‌بود در کشمیر، آن هم

4 نمی‌باشد گواراتر ازین آب نوشته خضر، صد محضر درین باب

1 خَضِر سرچشمه ورناک جوید که دست از چشمه حیوان بشوید

2 محیط از شرم ریگ آب ورناک عرق از جبهه گوهر کند پاک

3 فرات از رشک نهرش کربلا شد ز غیرت دجله را، نم توتیا شد

4 چه شد گر خضر را هم جرعه‌ای داد رسد این چشمه دریا را به فریاد

1 مرا این نغمه مالد دم به دم گوش که بلبل در چمن عیب است خاموش

2 ز لب مهر خموشی زود برگیر زبان را در پس دندان مکن پیر

3 چه خاموشی، چمن را گوش کر نیست فغان عندلیبان بی‌اثر نیست

4 محیط جسم را نطق است گوهر زبان بی سخن، برگی‌ست بی بر

1 در باغ بهشت است این که الحال برآورده به سنگش، پیرپنجال

2 چو وقت آید که بگشایند این در به کشمیر آمدن باشد میسر

3 درین منزل دل کشمیر نگشود به پنجاب آمدی گر راه می‌بود

4 نشد زین روستا آزاد کشمیر جوانی در میان کوه شد پیر

1 کف قدرت پس از مقصود ایجاد جهان را زینت از شاه جهان داد

2 به تسخیر فلک، شبدیز چون راند ملک صاحبقران ثانی‌اش خواند

3 به زیر سایه‌اش صاحب‌کلاهان جنابش قبله‌گاه و پادشاهان

4 نهال عقل از تیغش برومند به رویش دین و دولت در شکرخند

1 تعالی‌لله ازین باغ دل‌افروز که شامش راست فیض صبح نوروز

2 هوایش طبع‌ها را معتدل ساز درختان هم‌سر و مرغان هم‌آواز

3 هرات از شرم باغ اکبرآباد چو گل اوراق خوبی داده بر باد

4 مگر بر سبزه‌اش غلتیده کشمیر؟ که باشد حسن سبزانش جهان‌گیر

1 زهی صیدگاه شهنشاه دین که صیاد دوران ندیدش قرین

2 چنین صیدگاهی برای شکار ندیده‌ست صیدافکن روزگار

3 شکاری که در عرصه عالم است همه جمع گردیده در پالم است

4 ز آهو در و دشت پر آنچنان که گویی جهان گشته آهوستان

1 صدف‌وار این جلد گوهرنگار لبالب بود از در شاه‌وار

2 به حسن و صفا می‌برد دل ز چنگ کجا نقش ارژنگ و این آب و رنگ

3 چنین صنعتی کس نبرده به کار به جز صانع دست صنعت‌نگار

4 کسی کاین چنین لعبتی ساز کرد مگویید نیرنگ، اعجاز کرد

1 زهی فرخنده تخت پادشاهی که شد سامان به تایید الهی

2 مدار تخت اگرچه بخت باشد سعادت بخت را زین تخت باشد

3 فلک روزی که می‌کردش مکمل زر خورشید را بگداخت اول

4 چو دست نوبت آمد بر سر کان ز قدر خویش واقف شد زر کان

1 زهی عالی بنا کز پایداری بقا را کرده تعلیم استواری

2 مقام خوابگاه پادشاهی مهیّا شد به تایید الهی

3 سراسر نور چون کاشانه چشم شده مردم‌نشین چون خانه چشم

4 در و بامش همه عنبرسرشت است که گویی خانه چشم بهشت است

آثار قدسی مشهدی

4 اثر از مثنوی‌ها قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی‌ها قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.