کف قدرت پس از مقصود ایجاد از قدسی مشهدی مثنوی 24
1. کف قدرت پس از مقصود ایجاد
جهان را زینت از شاه جهان داد
1. کف قدرت پس از مقصود ایجاد
جهان را زینت از شاه جهان داد
1. تعالیلله ازین باغ دلافروز
که شامش راست فیض صبح نوروز
1. زهی صیدگاه شهنشاه دین
که صیاد دوران ندیدش قرین
1. صدفوار این جلد گوهرنگار
لبالب بود از در شاهوار
1. زهی فرخنده تخت پادشاهی
که شد سامان به تایید الهی
1. زهی عالی بنا کز پایداری
بقا را کرده تعلیم استواری
1. مسلمانان فغان زین ناتوانی
که دارد در گمانم زندگانی
1. زندهدلی بهر تماشای هند
رفت ز کشمیر به اقصای هند
1. دوش به رسواشدن عالمی
بود سرم بر سر زانو دمی
1. من چه کسم؟ غمزده بیکسی
بر سر گرداب ملامت خسی
1. سهل دان حرف منکران سخن
که ندانند قدر و شان سخن