بود باغ جنان باغ الهی از قدسی مشهدی مثنوی 13
1. بود باغ جنان باغ الهی
بچین زو کام دل چندان که خواهی
...
1. بود باغ جنان باغ الهی
بچین زو کام دل چندان که خواهی
...
1. بهشت جاودانی نورباغ است
که این معموره را چشم و چراغ است
...
1. ز دریا باغ بحرآرا نمایان
چو از آیینه، عکس روی جانان
...
1. بود جام جهانبین گرچه پرنور
ندارد نور تالاب صفاپور
...
1. کند طاووس کشتی بر هما ناز
که جا در زیر چترش کرده شهباز
...
1. اگر عمر ابد خواهی در ایام
ز آب چشمه اچول طلب، کام
...
1. چو آمد سوی باغ بیگمآباد
صبا در رعشه جاوید افتاد
...
1. چو آمد سوی باغ آصفآباد
سلیمان ملک خود را رونما داد
...
1. خَضِر سرچشمه ورناک جوید
که دست از چشمه حیوان بشوید
...
1. مرا این نغمه مالد دم به دم گوش
که بلبل در چمن عیب است خاموش
...
1. در باغ بهشت است این که الحال
برآورده به سنگش، پیرپنجال
...