23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 بتی که پیش رخ او چو میغ باشد ماه چراغ مجلس و شمع سرای و ماه سپاه

2 هزار حلقه عنبر نهاده از بر سیم هزار نافه مشگین نهاده از بر ماه

3 از آن همیشه چو بالای خویش یکتایست که پشت عاشق دارد چو زلف خویش دو تاه

4 رخش چو آینه آه نارسیده بود ولیک هرکه رخش بنگرد برآرد آه

1 فغان من همه زان زلف تابدار سیاه که گاه پرده لاله است و گاه معجر ماه

2 چو قامت شمنانست گوژپشت و نوان چو جان اهرمنانست کینه دار و سیاه

3 بدو رسد شکن و تاب و تیرگی ز جهان اگر بود شکن و تاب و تیرگی ز گناه

4 بگاه رفتنش از سیم ساده باشد جای بگاه خفتنش از مشگ سوده باشد گاه

1 آدینه و مهرگان و ماه نو بادند خجسته هر سه بر خسرو

2 ای خسرو تاج بخش و لشگرکش صد بنده ترا رسد چو کیخسرو

3 با شادی و ناز و خصلت نیکو بگذار هزار سال جشن نو

4 تخت تو گذشته از سر کیوان بدخواه تو پست ماند اندر گو

1 مرا هجران آن آهوی آمو همی دارد چو بچه مرده آهو

2 زمانی روی کرده جفت آرنج زمانی دست کرده جفت زانو

3 ز درد اندر دوان آنکو بآنکو برنج اندر روان آنسو بآنسو

4 مرا گویند زو برگرد هیهات چگونه بر توانم گشت من زو

1 ایا خوشتر ز جان ودل همه رنج دل و جانی برنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

2 شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

3 اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد خریدار است مهرت را بجان خویشتن جانی

4 که بیم از چشم غماز تو جانی زلف تو دارد همیشه باشد از غماز ترسان و نوان جانی

1 ایا سروی که سوسن را ز سنبل سایبان کردی ز بوی سوسن و سنبل جهان پر مشگ و بان کردی

2 فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی

3 یکی را دل شکن کردی یکی را دل گران کردی یکی را دل سپر کردی یکی را جان ستان کردی

4 کشیدی غالیه بر کل فکندی بر سمن سنبل یکی را دام دل کردی یکی را بند جان کردی

1 ای آنکه تو بر ساعد اقبال سواری ای آنکه تو بر مرکب فرهنگ سواری

2 آرام دل شهری و کام دل شاهی خورشید بزرگانی و امید تباری

3 نام تو جوانشیر نه بیهوده نهادند زیرا که تو شمشیر زن و شیر شکاری

4 جان را تعب افزائی چون جنگ سگالی دل راطرب انگیزی چون باده گساری

1 ای ترا کرده خدا بر ملکان بار خدای شکر بادا که ترا داد بما باز خدای

2 جان و دل باز نیامد بتن خسته ما تا ترا باز نیاورد جهاندار بجای

3 چو شبانی تو و ما چون رمه و فتنه چو گرگ بی شبان گرگ بود در رمه ها بره ربای

4 تنگ بد گیتی از درد تو بر مردم شهر تیره بد خورشید از هجر تو بر بام و سرای

1 ای شکنج زلف جانان بر پرند ششتری سایبان آفتابی یا نقاب مشتری

2 توده توده مشک داری ریخته بر پرنیان حلقه حلقه زلف داری بافته بر ششتری

3 گاه بر گلنار تازه شاخهای سنبلی گاه بر کافور ساده حلقه های عنبری

4 چنبری از عنبری دارند خم و شم تو مغزها را عنبری و پشتها را چنبری

1 ای ماه شبه زلف مشک خالی خالی نشود جانم از تو حالی

2 کندن نتوان نقش مهرت از دل گوئی که بدل بر نشان خالی

3 ناهید بدت خال و مشتری عم لیکن حسد عم و رشک خالی

4 دل را بدو زلفین مدام دامی جان را بدو خال سیاه حالی

آثار قطران تبریزی

23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی