4 اثر از انیس العارفین قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر انیس العارفین قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قاسم انوار / انیس العارفین قاسم انوار

انیس العارفین قاسم انوار

منت خدای راجلت عظمته و علت کلمته،که بشعشعه انوار اسرار شموس، ارواح اقمار قلوب انسان را،یعنی سیارات سماوات نفوس ایشان را،بحکم قدم از عالم عدم موجود گردانید و خاکیان خطه امکان را بتشریف «و لقد کرمنابنی آدم » مشرف داشت،خرد خرده دان،که وزیر سلاطین ارواح انسانست و سبب سعود نقود وجود ایشانست،در مبادی بوادی جمال کمالش از سطوات صدمات اجلال جلالش حیرانست،نظم: ,

2 ای برتر از آنکه عقل دراک در راه تو دم زند ز ادراک

3 هر کس که بکوی وحدت آمد قسمش همه درد و حیرت آمد

4 کس را بتو هیچ دسترس نیست نی نی،بجز از تو هیچ کس نیست

1 یا مغیث المذنبین معطی السؤال یاانیس العارفین،یا ذوالجلال

2 ای ز عشقت هر دلی را مشکلی وی ز شوقت در جنون هر عاقلی

3 در تمنای تو دل سودازده شور عشقت آتش اندر ما زده

4 ای جهان عقل و جان حیران تو گوی دلها در خم چوگان تو

1 صدر عالم،آفتاب شرع ودین صفوت آدم،نبی المرسلین

2 در دریای نبوت جان او «لی مع الله »آیتی در شأن او

3 روح پاکش معدن صدق وصفا شمع ایوان هدایت مصطفا

4 عقل کل وامانده در معراج او از«لعمرک »داده یزدان تاج او

1 ای دریغا! عمر من بر باد شد بر من از غفلت بسی بیدادشد

2 قدر نقد عمر را نشناختم حسرتا!کین نقد را در باختم

3 داد غفلت روزگارم را بباد داد، داد،از دست غفلت، داد، داد!

4 کرده ام حاصل بفکر ناصواب ز آرزوی نفس حرمان حجاب

1 «زمرة العشاق،قد قرب الوصال » «زبدة العشاق،لاتمشوا،تعال »

2 «ایها الاحباب،قوموا،لاینام » «اشربوا من کأسه سرب المدام »

3 تا بکی از خویشتن غافل؟دریغ! می زند بر گردنت اماره تیغ

4 ای اسیرلذت دنیا، چه بود؟ جز زیان از نفس بدفر ما چه سود؟

1 بود زنگی زاده ای، بی دین و داد غول غفلت داده عمرش را بباد

2 داشت در خم چند من دوشاب درد از قضا موشی در آن افتاد و مرد

3 موش را بگرفت و بیرون کرد زود موش میشوم،از حریصی مرده بود

4 نزد قاضی رفت زنگی با ملال موش را بنمود و گفت از سؤ حال

1 بنده را در عنفوان، دور از دیار درد غربت جمع شد با درد یار

2 سال عمرم بیست، یا خود بیش و کم نور عرفان دردلم می زد علم

3 داشتم در کلبه احزان خویش صحبتی باز مره اخوان خویش

4 سایلی پرسید ازین شوریده حال در بیان روح ونفس و دل،سؤال

1 مرحبا!ای سایل شیرین سؤال در بیان نفس خود بشنو مقال

2 صانعی،کو انس و جان راآفرید عقل ونفس وقلب وجان راپرورید

3 دادانسان را کمال از چار چیز قادر بیچون بتقدیر عزیز

4 بلغم و صفرا و سودا بعد ازان خون که باشد در همه اعضا روان

1 هر دلی کو پیرو اماره شد از بلاد معرفت آواره شد

2 آتش اماره هرجا بر فروخت خرمن جانر از خشک وتر،بسوخت

3 گرچه نتوان گفتن اوصافش تمام لیک یک چندی بباید برد نام

4 عجب و بخل و حرص و حب جاه ومال هز و همز و لمز و غمز و قیل و قال

1 یک صفت عجب آمد این اماره را بوالعجب عفریت مردم خواره را

2 عجب چبود؟آنکه نفس شوم کید خویشتن فایق نهد بر عمر و زید

3 وز خود اندر خویشتن دارد نظر زان سبب کز مرگ باشد بی خبر

4 عجب را جنبش ز امداد هواست مرد معجب دشمن خاص خداست

آثار قاسم انوار

4 اثر از انیس العارفین قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر انیس العارفین قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.