4 اثر از انیس العارفین قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر انیس العارفین قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قاسم انوار / انیس العارفین قاسم انوار

انیس العارفین قاسم انوار

1 بود زنگی زاده ای، بی دین و داد غول غفلت داده عمرش را بباد

2 داشت در خم چند من دوشاب درد از قضا موشی در آن افتاد و مرد

3 موش را بگرفت و بیرون کرد زود موش میشوم،از حریصی مرده بود

4 نزد قاضی رفت زنگی با ملال موش را بنمود و گفت از سؤ حال

1 هر دلی کو پیرو اماره شد از بلاد معرفت آواره شد

2 آتش اماره هرجا بر فروخت خرمن جانر از خشک وتر،بسوخت

3 گرچه نتوان گفتن اوصافش تمام لیک یک چندی بباید برد نام

4 عجب و بخل و حرص و حب جاه ومال هز و همز و لمز و غمز و قیل و قال

1 کرده است از لطف خود یزدان ما هر صفت چون گوی در چوگان ما

2 همچو گویی هر صفت گردان بود لیک گردش در خور میدان بود

3 قدرتش چوگان و میدانش امل این چنین رفتست تقدیر ازل

1 یک صفت عجب آمد این اماره را بوالعجب عفریت مردم خواره را

2 عجب چبود؟آنکه نفس شوم کید خویشتن فایق نهد بر عمر و زید

3 وز خود اندر خویشتن دارد نظر زان سبب کز مرگ باشد بی خبر

4 عجب را جنبش ز امداد هواست مرد معجب دشمن خاص خداست

1 مرحبا!ای سایل شیرین سؤال در بیان نفس خود بشنو مقال

2 صانعی،کو انس و جان راآفرید عقل ونفس وقلب وجان راپرورید

3 دادانسان را کمال از چار چیز قادر بیچون بتقدیر عزیز

4 بلغم و صفرا و سودا بعد ازان خون که باشد در همه اعضا روان

1 چون نظر از ذات بیچون قدیم برصفات خویشتن بودش مقیم

2 عشق را جنبش ازآنجا شد عیان گر طلب کاری حقایق را بدان

3 داشت بر افعال خود دایم نظر از صفات خود بصیر خیر وشر

4 عقل والا زین نظر آمد پدید هر که از اهل نظر آمد بدید

1 بود در گیلان سپهبد زاده ای نیک مردی،مقبلی،آزاده ای

2 مملکت را پاک کرد از شر و شین با لقب نامش: جلال الدین حسین

3 پادشاهی بس ارادتمند بود طالب درویش و دانشمند بود

4 صوفیان صاف دل را خاک راه داشت اندر آستارا تخت گاه

1 ای دریغا! عمر من بر باد شد بر من از غفلت بسی بیدادشد

2 قدر نقد عمر را نشناختم حسرتا!کین نقد را در باختم

3 داد غفلت روزگارم را بباد داد، داد،از دست غفلت، داد، داد!

4 کرده ام حاصل بفکر ناصواب ز آرزوی نفس حرمان حجاب

1 «زمرة العشاق،قد قرب الوصال » «زبدة العشاق،لاتمشوا،تعال »

2 «ایها الاحباب،قوموا،لاینام » «اشربوا من کأسه سرب المدام »

3 تا بکی از خویشتن غافل؟دریغ! می زند بر گردنت اماره تیغ

4 ای اسیرلذت دنیا، چه بود؟ جز زیان از نفس بدفر ما چه سود؟

1 بنده را در عنفوان، دور از دیار درد غربت جمع شد با درد یار

2 سال عمرم بیست، یا خود بیش و کم نور عرفان دردلم می زد علم

3 داشتم در کلبه احزان خویش صحبتی باز مره اخوان خویش

4 سایلی پرسید ازین شوریده حال در بیان روح ونفس و دل،سؤال

آثار قاسم انوار

4 اثر از انیس العارفین قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر انیس العارفین قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.