یک چند مرا پیر خرد گفتی از قاسم انوار رباعی 13
1. یک چند مرا پیر خرد گفتی پند :
هان!تانکنی به مهرورزی پیوند
...
1. یک چند مرا پیر خرد گفتی پند :
هان!تانکنی به مهرورزی پیوند
...
1. آن روز که این گنبد مینا بستند
وین طارم نه سپهر اعلا بستند
...
1. آنها که ز سودای تو سرگردانند
آشفته و شوریده و بی سامانند
...
1. چون باده بما داد،علی رغم حسود
خوردیم،اگرصاف،اگر دردی بود
...
1. از بهر تو آمدم ببازار وجود
وز بهر تو می روم بر آثار وجود
...
1. ای شاه جهان،از تو نیاید آزار
دانا دل و عالمی و بختت بیدار
...
1. معشوقه بهر صفت که آید بظهور
از ظلمت محض،یا خود از خالص نور
...
1. ای ساعد لطف شاه از روح تو باز
محبوب خدا،طایر عالی پرواز
...
1. ای رفته بپای خود بجایی که مپرس
وز دست خودی تو در بلایی که مپرس
...
1. ما را ز عنایتش جمیلست جمال
عالم همه تشنه اند و ما آب زلال
...
1. ای جان جهان،جان جهان،دلبرگیل
می دل همه روج داروتی دیمی میل
...
1. مستدعیم از حضرت سلطان قدم
یک جرعه شراب را که سرتابقدم
...