آثار قاسم انوار

صفحه 1 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 بر ما بناز می گذری، این چه عادتست؟ در حال ما نمی نگری، این چه عادتست؟

2 در آتش فراق تو بیچاره مانده ایم بس فارغی ز چاره گری، این چه عادتست؟

3 بر روی دوستان در دولت ببسته ای باما ببین که در چه دری؟ این چه عادتست؟

4 دایم بتیغ هجر دلم خسته میکنی ایام عمر شد سپری، این چه عادتست؟

1 هرچه آن می رود از حد سمک تا بسما فاعلش را نتوان گفت که چونست و چرا؟

2 نوبت هجر مطول شد و ز اندازه گذشت گر درین حال بماند دل من واویلا

3 من ازین آتش سوزنده که در سر دارم همچو شمعم همگی محو کند سر تا پا

4 آخر، ای یار دل افروز، چه بودست و چه شد؟ نظری کن بسوی بنده خود احیانا

1 چند پرسی ز کجایی و کجایی و کجا؟ از نهان خانه تجریدم و از دار فنا

2 تو جدل میکنی، اما چه کنی چون نکنی؟ گفت در حق تو حق: «اکثر شی ء جدلا»

3 زاهد ار چشم یقین باز گشاید بیند ز خدا خوان بخدا دان ز سمک تا بسما

4 صوفی از شیوه اوراد صفایی دارد لیک هرگز نرسد در صفت و صفوت ما

1 بگذار ره صومعه، کان دور و درازست بنشین بدر میکده، کان خانه رازست

2 چون بانگ نمازی نشنیدی تو درین کوی؟ گر گوش تو بازست همه بانگ نمازست

3 از خرقه و زنار و ز سجاده و تسبیح مقصود نیاز آمد و دیگر همه نازست

4 هر جا که بود حسن بود عشق، ازین رو محمود پریشان سر زلف ایازست

1 دستم بدست گیر، که دل توبه کارتست جان را نگاه دار، که جان یار غارتست

2 بر جان و بر دلم نظری کن ز روی لطف جان را هزار منت و ذل شرمسار تست

3 اندر مغازه تنم، ای جان نازنین تو پادشاه روح و دلم پرده دار تست

4 الطاف مینمایی و احسان ز حد گذشت جان شرمسار عاطفت بی شمار تست

1 آن را که قبله اش رخ خورشید انورست اعراض گر کند، بهمه روی کافرست

2 عاشق بیار واصل و عاقل بهانه جوی صوفی برغم واصل و چون حلقه بر درست

3 واعظ، مگو که: عشق روانیست در طریق پنداشتی که ملک دو عالم مثمرست

4 زین بیشتر عداوت با اهل دل مکن شرعی معین آمد و عشقی مقررست

1 درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست المنة لله که مرا بر دل و جانست

2 شهری همه بر آتش عشق تو کبابند من نیز برآنم که همه شهر برآنست

3 در حلقه گیسوی تو، کان مایه سوداست هرجان که جوی قیمت خود دید گرانست

4 یک لمعه ز رخسار تو در خانه کعبه است یک تار سر زلف تو در دیر مغانست

1 خوش خاطرم که یار مرا گفت: مرحبا همراه مرحباست صفا در پی صفا

2 صافی شدست شیشه دل از صفای عشق ای لطف مرحبای ترا جان و دل فدا!

3 زاهد، مگو محال که: از عشق توبه کن من درد عشق را چه کنم، چون برم دوا؟

4 تقلید گفت: توبه و تحقیق گفت: عشق مغلوب شد حکایت تقلید غالبا

1 از هرچه هست ذکر جمال تو خوشترست حسن تو مظهر آمد و عشاق مظهرست

2 هرجا که باد بوی تو آرد بعاشقان جانها فدای رایحه روح پرورست

3 در آرزوی روی تو آریم زیر پا از فرط اشتیاق، اگر بحر، اگر برست

4 ذرات در هوای تو در رقص حیرتند اما سماع عشق ترا شور دیگرست

1 جگر پردرد و دل پرخون و جان سرمست و ناپروا شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر مایه سودا

2 دوای خود نمی دانم، درین اندیشه حیرانم بیا، ای ساقی باقی، بیار آن باده حمرا

3 چو شمعم پیش رویت من، گرم سر وا کنی از تن شوم پیش رخت روشن، چو شمع استاده پا برجا

4 اگر هشیار و مستوری ز سر این سخن دوری میان رهروان کوری ز سر قرب «اوادنا»

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی