آثار غالب دهلوی

صفحه 34 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 اگر به شرع سخن در بیان بگردانی ز سوی کعبه رخ کاروان بگردانی

2 به نیم ناز که طرح جهان نو فگنی زمین بگستری و آسمان بگردانی

3 به یک کرشمه که بر گلبن خزان ریزی بهار را به در بوستان بگردانی

4 به خاطری که درآیی به جلوه آرایی بلای ظلمت مرگ از روان بگردانی

1 مژده خرمی و بی خللی را مانی ابدی جنت و فیض ازلی را مانی

2 بس که همواره دلاویزی و شیرین حرکات سایه طوبی و جوی عسلی را مانی

3 جلوه فرمایی و جاوید نمانی به کسی سیمیایی و بهشت عملی را مانی

4 به ستم معنی پیچیده نازک باشی ای که در لطف رقمهای جلی را مانی

1 بدین خوبی خرد گوید که کام دل مخواه از وی نکوروی و نکوکار و نکونام ست آه از وی

2 نگارم ساده و من رند رنگ آمیز رسوایم چه نقش مدعا بندم بدین روی سیاه از وی

3 به موج ناله می روبم غبار از دامن زینش کمین ها دیده ام غافل نیم در صیدگاه از وی

4 جنون رشک را نازم که چون قاصد روان گردد دوم بی خویش و گیرم نامه اندر نیمه راه از وی

1 ای که گفتم ندهی داد دل آری ندهی تا چو من دل به مغان شیوه نگاری ندهی

2 چشمه نوش همانا نتراود ز دلی کش نگیری و در اندیشه فشاری ندهی

3 ماه و خورشید درین دایره بیکار نیند تو که باشی که به خود زحمت کاری ندهی؟

4 پای را خضر قدم سنجی کویی نشوی دوش را قدر گرانسنگی باری ندهی

1 همنشین جان من و جان تو این انگیز هی سینه ای از ذوق آزار منش لبریز هی

2 غیر دانم لذت ذوق نگه دانسته است کز پی قتلم به دستش داد تیغ تیز هی

3 می چکد خونم رگ ابرست آن فتراک های می تپد خاکم رم بادست آن شبدیز هی

4 بر سر کوی تو بیخود گشتنم از ضعف نیست کشته رشکم نیارم دید خود را نیز هی

1 تابم ز دل برد کافرادایی بالا بلندی کوته قبایی

2 از خوی ناخوش دوزخ نهیبی وز روی دلکش مینولقایی

3 در دیرگیری غافل نوازی در زودمیری عاشق ستایی

4 زردشت کیشی آتش پرستی برسم گزاری زمزم سرایی

1 زاهد که و مسجد چه و محراب کجایی؟ عیدست و دم صبح می ناب کجایی؟

2 دریا ز حباب آبله پای طلب تست نور نظر ای گوهر نایاب کجایی؟

3 بوی گل و شبنم نسزد کلبه ما را صرصر تو کجا رفتی و سیلاب کجایی؟

4 حشرست و خدا داور و هنگامه به پایان ای شکوه بی مهری احباب کجایی؟

1 کافرم گر از تو باور باشدم غمخواریی آزمند التفاتم کرده ذوق خواریی

2 از کنار دجله آتشخانه چندان دور نیست کشتی ما بر شکستن زد درستان یاریی

3 شاد باش ای غم ز بیم مرگم ایمن ساختی گشت صرف زندگانی، بود گر دشواریی

4 رشک نبود گر خدنگت جانب دشمن گرفت در دم ساطور پنهانست زخم کاریی

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی